پایان اسطوره‌سازی از یک متهم/ موسویان محکوم شد

پس از گذشت قریب به یک سال از بازداشت حسین موسویان، سخنگوی تیم سابق هسته ای و تلاش برخی رسانه های نزدیک به وی برای تبرئه و بی گناه نشان دادن او، امروز خبرگزاری ها به نقل از منابع آگاه و سپس به نقل از وکیل این متهم، از محکومیت وی به دو سال حبس تعلیقی و 5 سال محرومیت از مشاغل دیپلماتیک در وزارت خارجه و هر نوع شغل مرتبط با امور بین‌المللی در تمام نهادها و ارگانهای کشور خبر دادند.  به گزارش رجانیوز، محکومیت موسویان بر اساس دادخواستی بود که دادستان تهران جرم آن را به عنوان «اقدام علیه امنیت ملی کشور از طریق در اختیار گذاشتن اطلاعات سری پیرامون سیاست خارجی و نگهداری اسناد و مدارک دارای طبقه‌بندی» احراز کرده بود.  این اتهام مستند به ماده 505 قانون مجازات اسلامی است که اشعار می دارد: «هر کس باهدف بر هم زدن امنیت کشور به هر وسیله اطلاعات طبقه بندى شده را با پوشش مسئوولین نظام یا مأمورین دولت یا به نحو دیگر جمع آورى کند چنانچه بخواهد آن را در اختیار دیگران قرار دهد و موفق به انجام آن شود به حبس از دو تا ده سال و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم مى شود.»  ادامه مطلب

تابش اصلاحات حلوا ارده ای در اردکان

اردکان، یونان کوچک و نگین کویر و مهد فلاسفه و تاج سر یزد می شود!؟

تعهد تابش به اردکانیان

بنا به گزارش روابط عمومی بنیاد باران، و به نقل از ایسنا- تابش نماینده مدعی اصلاح طلبی مردم اردکان که بدلیل جدا سازی خلاف منطق و عدالت حوزه اردکان از میبد، با چهارده هزار رای به مجلس هشتم راه یافته، در جمعی که بمناسبت سال جدید، برای دیدار با سید محمد خاتمی حاضر شده بودند، از فرصت استفاده کرده و  گفت: اینجانب که افتخار نمایندگی مردم فرهنگ دوست و عالم پرور شهرستان اردکان «یونان کوچک، که چون نگینی بر تارک کویر ایران می درخشد» را برای سومین بار پیدا کرده ام، به خود می بالم که توفیق خدمتگزاری به مردمی را دارم که شهرشان، مهد علما، بزرگان، مشاهیر و فلاسفه و فقها بوده و هست! و اینجانب متعهد می شوم تا در جهت رشد و توسعه و عمران و آبادانی اردکان عزیز! و خدمت به «اردکانیان» شرافتمند، همه مساعی خویش را بکار بندم.

تبصره اول: چو اردکان نباشد، تن من مباد!

تبصره دوم: اردکان، شهری پر «تابش» است که قبل از پیدایش ایران و یزد و میبد وجود داشته است!

تبصره سوم: یزد، شهری است که در کنار اردکان قرار گرفته است

تبصره چهارم: مرکز استان یزد، یزد است یا اردکان!؟

تبصره پنجم: اگر «ابرکوه» و «بافق» و «خاتم» و «مهریز» و «طبس» و «تفت» و «صدوق» و «میبد» و «یزد» هم نماینده مستقل در مجلس داشتند، آنوقت کدام شهر، نگین کویر می گشت و بر تارک کویر می درخشید!؟  منبع مطلب

     چندی قبل در یکی از دفاتر صدور بلیط هواپیمایی یزد آقایی آمد و با خانم کارمندی که در آنطرف باجه بود صحبت از آقای باغستانی مدیر کل جدید آموزش و پرورش استان یزد نمود. آن خانم گفت مگر مدیر کل آقای زابلی نیست؟! وی گفت مدتی است که ایشان به علت اینکه زمان بازنشستگی شان رسیده جای خود را به آقای باغستانی داده است. آن خانم گفت: ایشان که به تازگی معرفی شده بود! و این پرسش را عنوان کرد: او که می خواست بازنشست شود چرا مسئولیت را قبول کرد؟!! این سوال برای من و کسانی که آنجا بودند مطرح شد که چرا آقای زابلی این کار را کرد؟!! این ماجرا هفته ها گذشت تا اینکه چندی قبل در خیابان ورودی نمازجمعه یزد آقای زابلی را دیدم و پس از احوالپرسی در حالی که این سوال در ذهنم آمد، اما درباره آن چیزی نگفتم. ولی گویا آقای زابلی حس کرد که چنین سوالی در اذهان مطرح است. لذا ایشان به طور سربسته مطرح کردند و گفتند شما که دستی به سایت داری می خواهم یک وقت ماجرای بازنشستگی ام را بگویم و خلاصه آن این است که ما تصمیم گرفتیم یک تغییر و تحولی در مدیریت آموزش و پرورش اردکان انجام دهیم و پس از اینکه همه کارها انجام شد و فرد جدید را حکم دادیم و قرار شد جلسه معارفه فردای آن انجام شود یک آقایی که نماینده است. تماس گرفت که این معارفه نباید انجام شود و من هم دیدم از نظر اخلاقی درست نیست که با آبروی یک نفر بازی کنم لذا جلسه معارفه را در موعد مقرر برگزار کردیم. ولی دیری نپایید که از وزارت آموزش پرورش با بنده تماس گرفتند که آقا شما باید بروید!!؟

     از آن روز تا کنون فرصتی نشده که صحبتهای آقای زابلی را به طور مشروح بشنوم لذا به همین بسنده کردم تا در فرصتی دیگر، یا از سوی دیگر رسانه ها ماجرا روشن تر گردد. جالب است که در دوران حاکمیت دوم خردادی ها در همین استان یزد در زمانی کوتاه چند صد مدیر آموزش پرورش را عوض کردند و آب از آب تکان نخورد ولی الآن پس از گذشت دوسال و اندی با اندک تغییری مخالفتهای شدیدی از سوی همان دوم خردادی های به جامانده در قدرت می شود و می خواهند وضع موجود را حفظ نمایند!!؟ این هم یکی از مظلومیتهای دولت احمدی نژاد که از طرف بعضی از پس مانده های دوم خردادی اینگونه تحت فشار قرار می گیرد. وزیر هم که عذرش تا اندازه ای موجه است چرا که در برابر مجلس نیز مسئول است و باید نظرات نمایندگان را در حوزه های انتخابی حتی الامکان لحاظ نماید. اما این نماینده است که باید متوجه باشد که اصل 57 قانون اساسی بر استقلال قوا تأکید دارد و نباید نماینده در امورات اجرایی دخالت کند. که متأسفانه از اغلب دوم خردادی ها چیزی که نباید انتظارش را داشت رعایت اصول قانون اساسی است..  

جدای از این موضوع، آن نماینده به قولی شورش را در آورده! کسی که نماینده شهری کوچک است و در این دوره نیز به زور توانست چهارده هزار رأی جمع کند می خواهد در همه امورات اجرایی استان یزد دخالت نماید! وی که گویا علاقه وافری به اسب سواری نیز دارد مایل است آن شور و حالی که هنگام تاختن اسب به وی دست می دهد را به سطح استان نیز بکشاند!؟ به امید روزی که یزدی ها از این همه تحقیر به خود آیند...   

 یا مقلّب القلوب و الابصار،

                           یا مدبّر اللّیل و النّهار،

سال  1387 سال نوآوری و شکوفایی

 بر مردم خداجوی ایران زمین مبارکباد