اظهار نظر عجیب سید محمد خاتمی در خصوص سخنرانی رئیس جمهور در دانشگاه کلمبیا، تعجب بسیاری از فعالان عرصه ی سیاسی کشور را موجب شد.
در حالیکه تحسین و تمجید از رئیس جمهور به واسطه ی سخنرانی تاریخی اش در دانشگاه کلمبیا، مختص به شخص یا گروهی خاص نبود و دامنه ی این تمجیدها به مخالفان دولت نهم نیز رسید بطوریکه عطاء الله مهاجرانی و حسین مرعشی نیز در این باره لب به اعتراف گشودند، خاتمی موضوع اهانت بالینگر، رئیس دانشگاه کلمبیا به دکتر احمدی نژاد را محور صحبتهایش در این خصوص قرار داد و گفت: " نباید زمینه را برای این جور کارها فراهم کنیم."
این گفته ی خاتمی از آن جهت عجیب و قابل تأمل مینماید که وی که دو دوره و به مدت هشت سال قبای ریاست جمهوری را بر دوش کشیده، میبایست در این مدت طولانی به خوبی بر مناسبات و چارچوب اقدامات در جهان امروز احاطه پیدا کرده باشد.
اگر مراد وی از این گفته، عدم حضور در چنین جلساتی است که بی تردید با انتقادات جدی روبروست چرا که حضور در چنین جلساتی و بیان مواضع اصولی انقلاب اسلامی در نزد افکار عمومی کشوری که دشمن شماره یک انقلاب است و آن هم بوسیله ی تریبون مراکز علمی و پژوهشی آن کشور، فرصتی نیست که بتوان به همین راحتی از کنار آن گذشت و بدون شک فواید آن بسیار بیشتر از هزینههایی است که در قبال آن میبایست پرداخت. البته در طی سخنرانی رئیس جمهور در دانشگاه کلمبیا، دکتر احمدی نژاد با زیرکی پاسخ توهینهای بالینگر را با تشویقهای دانشجویان و حضار داد که این خود نشان از پذیرش استدلالهای رئیس جمهور در نزد حاضران بود.
از سوی دیگر اگر هدف خاتمی از اینکه نباید چنین زمینههایی را بوجود آورد، این باشد که با اظهارات و اقدامات گذشته نباید فضا را برای چنین اهانتهای فراهم کنیم، باز هم این صحبت وی مورد نقد قرار میگیرد چرا که عملاً اظهار نظرهای صریح و متفاوت دکتر احمدی نژاد سبب جلب رسانهها و افکار عمومی به سمت و سوی وی شده است و همین جلب افکار عمومی و رسانهها سبب ایجاد فرصت سخنرانی در دانشگاه کلمبیا شده است. سخنرانی ای که از جان بولتون جنگ طلب گرفته تا مقامات رژیم صهیونیستی و همه ی رهبران سیاسی دنیا به پیروزی ایران در آن اعتراف کرده اند. دستاوردی که بدون شک حصول بدان در شرایط طبیعی مستلزم هزینههای بسیار زیاد و طی سالیان متمادی شکل میگرفت.
در این خصوص سید محمد خاتمی به صراحت نگفت که با چه راهکارهایی و با اتخاذ چه مواضعی میتوان زمینه ساز این گونه توهینهایی نشد. آیا ایده ی گفتگوی تمدنهای وی که دوستان و نزدیکانش همواره از آن به عنوان دستاورد دولت اصلاحات در سیاست خارجی یاد میکنند، توانست از میزان تهمتها و اهانتها بکاهد یا سیاستهای تنش زدایی.
آیا واقعاً خاتمی از درک این واقعیت ابتدایی عاجز است که توهین به ایران و ایرانی بواسطه ی عصبانیت از پیشرفتهای جمهوری اسلامی و سیاستهای عدم سازش آن است؟
خاتمی آیا هنوز متوجه این مهم نشده که هرگونه عقب نشینی و کرنش در مقابل آمریکا کافیست تا همه ی این تهمتها و اهانتها تبدیل به تعریف و تمجید شود؟
اما سید محمد خاتمی اکنون به واسطه ی اقدامات خود و اطرافیانش در طی سفرهای خارجی در معرض پرسشهای جدی قرار دارد.
خاتمی اکنون در معرض این پرسش قرار دارد که مراد از دیدار همراهانش در حاشیه ی مجمع جهانی اقتصاد در داووس که از قضا هر دو آنها – محمد رضا جلالی پور و بهاره آرین – در بنیاد باران همکاران وی هستند، با جان کری چه بود و گلایههای آنها از کری مبنی بر عدم حمایت آمریکا از آنها بر اساس چه اهدافی صورت گرفت.
سید محمد خاتمی که گویا هر سفر خارجی اش با حواشی عجیبی همراه است، مطمئناً اکنون نمیتواند یکی به میخ بزند و دیگری را به نعل و توجیه عدم اطلاع از برنامهها و دیدارهای همراهانش را برای فرار از پاسخگویی برگزیند.
وی باید اینک در پاسخ سؤالات افکار عمومی پاسخ دهد که تناسب فعالیتها، مناسبات و تفکرات وی و همفکرانش در جریان دوم خرداد با ایالات متحده آمریکا که سیاستهای خصمانه و کینه توزانه اش علیه ملت ایران نیازی به توجیه ندارد چیست؟ و اصولاً آیا هرگونه درخواست حمایت و تقاضای ساپورت به منزله ی مرادف بودن سیاستها نیست؟
در این شرایط و با همه ی این تفاسیر بهتر است خاتمی در پی یافتن راهی برای گریز از پاسخ گرفتن به این سؤالات باشد تا اینکه بخواهد دستاوردهای مهم نظام را بر برجسته کردن برخی حواشی تحت الشعاع قرار دهد.
از تاج زاده و بالینگر تا زیبا کلام و پورنجاتی و...، ائتلافی علیه احمدی نژاد
دوهفته قبل ازسفر دکتر احمدی نژاد به نیویورک مصطفی تاج زاده دراظهار نظری توهین آمیز نسبت به رئیس جمهور اوج بداخلاقی و لمپنیسم خود و دیگر همفکرانش را به معرض نمایش گذاشت.
هرچند در آن برهه اعتراضات و واکنشهای مقتضی فقط از سوی شخصیتها و چهرههای جریان اصولگرا صورت گرفت اما همگان اوج کینه، نفرت و عصبانیتها را از رئیس جمهور مشاهده کردند، رئیس جمهوری که یکی دیگر از هم قبیله ایهای تاج زاده یعنی علیخانی پیشتر آرزوی مرگش را کرده بود.
این پایان ماجرا نبود. بالینگر رئیس دانشگاه کلمبیا هم با ردیف کردن انواع تهمتها و توهینهای شنیع و مشمئزکننده هم عملاً نشان داد نه تنها دست کمی از تاج زادهها و علی خانیها ندارد و بلکه در فحاشی گوی سبقت را از آنان ربوده است. این بار اما اعتراضات به این موضوع در داخل، فقط مختص اصولگرایان نبود چرا که اینبار احمدی نژاد برخلاف توهینهای گذشته، رئیس جمهورهمه بود.
جریان بداخلاق اینبار این موضوع را دستاویزی قرار داد برای مخدوش کردن و تحت الشعاع قرار دادن دستاوردهای خیرکننده ی دکتراحمدی نژاد و با برائت جستن و نیز اعلام انزجار از چنین بداخلاقیهایی، شروع به مذمت و ملامت حلقه ی مشاوران رئیس جمهور کردند که باید از قبل احتمال چنین برخوردی از سوی رئیس دانشگاه کلمبیا داده و تدابیر مقتضی اندیشیده میشد.
صد البته که اینگونه مواضع راه گریزی است برای آنها تا از اظهارنظرهای صریح و شفاف و واقع بینانه در مورد سفر رئیس جمهور رهایی یابند، اما در حالیکه برخی از همفکران و دوستان این افراد واقع بینانه لب به اعتراض گشودند و تلویحاً به تمجید از رئیس جمهور پرداختند، عده ای دیگر که به نظر میرسد از قبل سازماندهی و در این خصوص به اندازه ی کافی توجیه شده اند، مسیری دیگر را برای مخدوش ساختن موفقیتها و دستاوردهای سفر رئیس جمهوربرگزیده اند، چرا که این دستاوردها و موفقیتهای دولت نهم، آنها را بیش از پیش درانظار و اذهان عموی منفورتر میکند که بی تردید دلیل آن عدم کفایت و مدیریت آنها در گذشته و در چنین موقعیتهایی بوده است.
در طی روزهای اخیرمطالب و مقالات متعددی در سایتها و روزنامههای این جریان در سیاه نمایی عملکرد رئیس جمهور در سفر به نیویورک دیده میشود که عزم و اراده ی جدی سران این جریان را برای انحراف افکار عمومی از درک واقعیتها و دستاوردهای سفر نیویورک نشان میدهد. به عنوان مثال احمد پورنجاتی (عضو کمیته جنگ روانی جبهه اصلاحات)امروز دوشنبه 9 مهرماه در ستون سر مقاله ی روزنامه ی اعتماد مطلبی با عنوان«آقای رئیس جمهور! چه اتفاقی افتاده؟!» به تخطئه ی دستاوردهای این سفر پرداخت و این سفر را فاقد هرگونه فایده و نتیجه ای برای کشور دانست. وی در ابتدای این مقاله آورده است: مگر اتفاقی افتاده؟! این همه تبلیغات و دست افشانی و دعاگویی از رسانهها و تریبونهای رسمی کشورکه این روزها و شبها نثار جانب رئیس جمهور محترم میشود به خاطر چیست؟ البته اذعان میکنم که در شهر چندان خبری نیست.
پورنجاتی در ادامه ی این مقاله توهین آمیز به دکتر احمدی نژاد را هزینه ای بسیارسنگین برای کشور ارزیابی کرد واز رئیس جمهور خواست تا در این باره با مشاوران خود به بحث و گفتگو بنشیند. همانگونه که پیشتر رفت و هدف ومراد از بیان چنین مطالبی مشهود و مشخص است اما ذکر یک نکته واجب مینماید و آن اینکه اگر پورنجاتی توهین به رئیس جمهور را هزینه ای گزاف میپندارد و بواسطه ی صرف این هزینه – البته به زعم وی – باید تمام دستاوردهای رئیس جمهور بی فایده قلمداد شود، چرا آن هنگام که هم پیالههایش در داخل همین توهینها و فحاشی را نثار رئیس جمهور میکردند داد سخن از شما نمیآمد و سکوت رضایتمندی را پیشه میکرد، پاسخ کاملاً واضح است.
صادق زیبا کلام هم امروز در یادداشتی در روزنامه ی اعتماد ملی با عنوان«دستاوردهای سفر رئیس جمهوربه آمریکا، درهمین راستا گام برداشت با این تفاوت که وی صریحاً بر بی فایده بودن سفر دکتراحمدی نژاد و اظهار نظرهای وی در مجمع عمومی سازمان ملل و دانشگاه کلمبیا تأکید کرد و آنها را فاقد هر گونه نکته ی مثبت و مفیدی دانست.
زیبا کلام در قسمتی از این یادداشت آورده: «او(دکتر احمدی نژاد) توانست به دنیا نشان دهد که مواضع ایران چقدر رادیکال انقلابی وآرمانگرایانه است، پیام او به دنیا آن بود که ایران نه اهل مصالحه ومذاکره است، نه اهل آشتی، وفاق و اعتدال. ایرانی که احمدی نژاد به دنیا نشان داد، ایرانی بود آرمانگرا، رادیکال، انقلابی و سازش ناپذیر.»
بدون شک این واکنشها و سیاه نماییها عملاً در جهت عکس و مقابل واکنشهای جهانی و نیز واکنشها و اظهار نظرهای اصولی و واقع بینانه ی داخلی است و تردیدی نیست که در تفکر این افراد، سیاه نمایی و مخدوش کردن سیاستها اصولی و در جهت شکوفایی نظام باشد و چه در جهت دیگری.
مطمئناً اینگونه اظهار نظرهای کینه توزانه عملاً درمیان سیل اقبال عمومی و نیز حجم تمجیدهای مقامهای نظام ناچیز و بی اثر خواهد بود. مطمئناً هنگامیکه مقام معظم رهبری سفر رئیس جمهور به آمریکا را مایه سرافرازی ملت ایران میداند، هنگامیکه آیات عظام نوری همدانی و مکارم شیرازی احمدی نژاد را مایه ی مباهات و افتخار کشور و جهان اسلام میدانند و در شرایطی که به واسطه ی صحبتهای 40 دقیقه ای رئیس جمهور، چند هزارساعت در جهت مقابله ی با آن از سوی رسانهها صهیونیستی در جهت به انحراف کشاندن افکارعمومی و دم دنیا از واقعیتهایی که دکتر احمدی نژاد به آنها اشاره کرد، پخش میشود اینگونه از بوش و جان بولتون گرفته تا لیونی و نتانیاهو را دچار پریشانی و سردرگمی کرده است و بواسطه ی این دستاورد عظیم، شور و حالی وصف ناشدنی سرتاسر کشور را فرا گرفته، چنین دست وپا زدنهایی هیچگونه فایده ونتیجه ای را برای این افراد به همراه نخواهد داشت.
مردم امروز به خوبی این واقعیت را درک کرده اند که با گفتمان کرنش و مرعوبانه و غذرخواهانه – عذر خواهی خاتمی ازآمریکاییها بواسطه ی تسخیر لانه جاسوسی – نمیتوان راهی به سوی احقاق حقوق پیشرفت یافت چه اینکه فشار فزاینده بر دولت نهم به دلیل چنین سیاستهایی در دولتهای گذشته بود.
افکارعمومی اینروزها پذیرفته اند که تنها گفتمان طلبکارانه است که غرب را به چالش میکشاند و دراین میان این سیاست رهیافتی است به سوی تحقق اهداف و حقوق حقه ی ملت.
در پایان بسنده میکنیم به خبر دیروز روزنامه ی لس آنجلس تایمز:«احمدی نژاد آمریکا را با پیروزی ترک کرد.» منبع
عضو ارشد فراکسیون اقلیت، عضو ارشد مافیای خودرو! در حالیکه چندی پیش اخباری مبنی بر ثبت نام 4 واحد مسکونی از سوی یک نماینده در تعاونی مسکن مجلس در منطقه سعادت آباد تهران و خودداری از پرداخت اقساط آن، منتشر شده بود، خبرنگار رجانیوز گزارش داد، وی سرحلقه مافیای خودرو در استان یزد می باشد.
بنابراین گزارش، این عضو ارشد فراکسیون اقلیت که تنها با رانت خویشاوندی با رئیس جمهور سابق به مجلس ششم راه یافته بود، در این مجلس علیرغم اقدامات تبلیغاتی روزهای اول نمایندگی هم حزبی های خود درخصوص خودداری از دریافت خودرو، هر هفته تعدادی خودرو پژو GLX به شهرستان محل نمایندگی خود منتقل کرده و به یک بنگاه خرید و فروش اتومبیل می فروخت که به دنبال پدید آمدن ذهنیت منفی در اهالی منطقه، این خرید و فروش به مرکز استان منتقل و با خودرو تویوتا کمری، ادامه یافت.
گزارش خبرنگار رجانیوز حاکیست، نفوذ باند متعلق به این نماینده در مراکز صنعتی یزد باعث کارشکنی و یا کارچاق کنی در ارائه وام به صاحبان صنایع استان برحسب همسویی یا عدم همسویی با وی شده است. وی همچنین در واردات غیرقانونی قطعات خودرو از ترکیه به همراه مالک یک شرکت خودروسازی یزد، نیز نقش دارد.
این نماینده عضو فراکسیون اقلیت، همچنان از بازپرداخت اقساط مبلغی که از مجلس گرفته، خودداری می کند و چندی پیش در صحن مجلس با حسن نوعی اقدم، کارپرداز مجلس که به دستور حدادعادل در سال آخر نسبت به تسویه حسابهای نمایندگان اقدام کرده است، درگیر شده بود.
گفتنی است تعداد زیادی از مدیران دولت سابق که حتی در سطوح غیردولتی نظیر شهرداری تهران نیز نفوذ داده شده بودند، صرفاً به سبب اصلیت "چرخابی" (دهی از توابع اردکان) به مناصب مهمی رسیدند و دولت خاتمی به دولت "چرخابیها" معروف شد.
تبصره اول: تابش پسر خاله خاتمی و نماینده شهر 50 هزار نفری اردکان است.
تبصره دوم: تابش به واسطه مشارکتی بودن و علاقه فراوان به مال دنیا، هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه اقتصادی بیش از تمام نمایندگان دیگر استان تأثیر گذار است و با اهرم بازرسی از حسابهای شهرکهای صنعتی یزد اطلاعات خوبی به دست آورده و خواسته هایش را برآورده می سازد.
تبصره سوم: یکی از نزدیکان نقل می کرد در سال 78 که خاتمی به یزد آمد و برای سخنرانی به منار میرچقماق بالا می رفت. تابش از قبل بالا آمده بود تا وضعیت را بررسی کند، یک وقت دیدیم از بالا داد می زند ممّدا بیا بالا! ممّدا بیا بالا!! ممّدا خالا بیا بالا!!! ما تعجب کردیم ممّدا خالا کیست که او صدایش می زند، بعد متوجه شدیم منظورش خاتمی است که پایین پله است!!
رسانه های ضددولتی هنوز از شوک سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا بیرون نیآمده بودند که از سوی کمیته X که با سازماندهی مجدد فعالیت خود را آغاز کرده است، خط مشی ضعیف و کاملاً انفعالی برای مواجهه با این پدیده دیکته شد: «احمدی نژاد باید جلسه را ترک می کرد.» به گزارش رجانیوز، نسخه ای که رسانه های ضددولت برای اظهار وجود در همهمه پدید آمده در ماجرای سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا پیچیده بودند اما بیش از آنکه شفابخش باشد، مرض زا بود چراکه اعتراف جان بولتن، گری سیک، تایم، هاآرتص، فاکس نیوز، سی.ان.ان، اسکای نیوز، فرانس پرس و... به پیروزی احمدی نژاد در کارزار نیویورک، پیش از این، همه تیترهایی را که تریبونهای رسانه ای همسو با نومحافظه کاران در تهران، برای صفحه اول روزنامه های خود آماده کرده بودند، سوزاند تا بار دیگر مثل روز چهارم تیر 84، تیترهای اینچنینی به آرشیو زنجیره ای ها برود.
روزنامه اعتماد و محمدعلی ابطحی، نخستین بار بر اینکه احمدی نژاد باید پس از توهین رئیس این دانشگاه جلسه را ترک می کرد، اصرار کردند و سپس شیرزاد، ابتکار و محمد خاتمی (تلویحاً) همه استدلال خود را در همین نکته جمع کردند. اگرچه کاملاً قابل پیش بینی است که اگر این واکنش ضعیف و از سر نداری، امروز در گوشه ای از این روزنامه ها درج می شود، چنانچه احمدی نژاد اقدام به ترک جلسه یعنی همان مطلوب صهیونیستها و فاکس نیوز و مقامات امریکایی که تمام تلش خود را برای جلوگیری از ایراد سخنرانی وی از این تریبون و مخاطب قرار گرفتن نیم میلیارد نفر به صورت مستقیم و بی واسطه کرده بودند، تا ماهها صفحه اول و آخر و وسط زنجیره ای ها مملو از این بود که "وااسفا از دفاع از هویت و شخصیت ایرانی فرار کردند و شما که توان دفاع نداشتید و می دانستید چنین برنامه ای ندارک دیده شده، اساساً چرا به این جلسه رفتید و..." ادامه مطلب
در حالیکه تمامی مقامات و چهره های سیاسی - رسانه ای داخلی(اعم از موافق، منتقد ویا حتی مخالف) همگام با مردم،علاوه بر اظهار تنفر از اهانت رئیس دانشگاه کلمبیا به رئیس جمهور ،استواری و تدبیر احمدی نژاد در خنثی کردن این ترفند و حسن استفاده وی از این فرصت برای رساندن پیام ملت ایران به گوش صدها میلیون مخاطب جهانی را ستوده اند، محمد خاتمی در این زمینه به گونه ای متفاوت سخن گفت و تلویحا خواستار انجام نشدن چنین مسافرتها و برگزار نشدن چنین جلساتی شد!
به گزارش رجانیوز ، محمد خاتمی که در حاشیه دومین آئین« نکوداشت برگزیدگان اخلاق و نیایش از نگاه پژوهش» با خبرنگاران سخن می گفت، رفتار رئیس دانشگاه کلمبیا را توهین به ملت آمریکا خواند و آن را برای ملت ایران سنگین برشمرد، اما در عین حال گفت : باید سعی کنیم زمینه ای برای این کار های نادرست فراهم نکنیم !
وی گفت : این رفتار از سوی یک رئیس دانشگاه که باید نماینده ادب و اخلاق باشد، بعید بود . به اعتقاد من این رفتار اهانتی به ملت آمریکا بود که در یک محیط فرهنگی صورت گرفت .
خاتمی در ادامه سخنانش همچنین مدعی شد: البته این مساله برای ملت ایران نیز بسیار سنگین بود.
وی در عین حال در اظهار نظری عجیب گفت : البته ما هم باید سعی کنیم زمینه ای برای این کار های نادرست فراهم نکنیم!
خاتمی توضیح نداد که از دیدگاه وی چگونه می توان زمینه اهانت مسوولین و رسانه های دشمن متخاصمی چون آمریکا که سی سال است از ملت ایران متنفرند را از بین برد.
وی همچنین توضیح نداد درباره جلوگیری از اهانتهایی که در زمان ریاست جمهوری وی از ناحیه مقامات و رسانه های آمریکا به ملت ایران صورت گرفت چه اقدامی انجام داده است و یا در برابر این اهانتها چه اقدام درخوری از خود بروز داده است؟
به هر حال هنوز معلوم نیست محمد خاتمی به چه علت از این دستاوردی که نصیب جمهوری اسلامی ایران شده است و حتی مقامات رژیم صهیونیستی و نومحافظه کاران آمریکایی به آن معترفند و البته نسبت به آن غضبناک،احساس ناراحتی و تنگی می کند.
تبصره اول: در سالی که به نام امیرالمؤ منین علیه السلام (اسوه عدالت) نامیده شده بود خاتمی در سخنرانی اش در سازمان ملل هیچ حرفی از عدالت نزد و سوغاتش برای دنیا یک قالب خشت خام به عنوان سمبل گفتگوی تمدنها که مربوط به 4000 سال قبل بود(چیزی که هیچ رنگ و بوی اسلامیّت نداشت)و آن هم توسط یک خانم بی حجاب و در حین سخنرانی به دبیر کل سازمان ملل تقدیم کرد.
تبصره دوم: در سخنرانی دکتر احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا و سازمان ملل عملکرد ظالمانه قدرتهای غربی به چالش کشیده و از مظلومین و حقوق ملت ایران دفاع جانانه شد به طوریکه شیطانها را سخت عصبانی و از جلسه سازمان ملل فراری داد. ولی در سخنرانی خاتمی قدرتهای شیطانی در رأس آنها هیئت امریکایی به ریاست بیل کلینتون نشستند و وی را تشویق هم نمودند! چرا شیطانها خاتمی را تشویق کردند؟
به گزارش سپهر محمود احمدینژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران پیش از ترک تهران برای حضور در شصت و دومین مجمع سازمان ملل در نیویورک با اشاره به این گردهمایی مهم، بزرگ و تاثیرگذار که هر ساله در مقر سازمان ملل برگزار میشود، آن را فرصتی مناسب برای بیان نظرات و موضوعات مهم مسئولین کشورهای مختلف دانست.
وی با بیان اینکه چند روز اول اجلاس معمولاً به بیان اظهار نظرات سران کشورهای مختلف اختصاص دارد، این فرصت را موقعیتی مناسب برای بیان دیدگاههای ملتهای مختلف در خصوص موضوعات مهم جهانی عنوان کرد.
رئیسجمهور با تاکید بر اینکه ملت ایران روشها و الگوهای مشخصی برای مدیریت جوامع و حل و فصل مشکلات بینالمللی و ایجاد صلح پایدار دارد، گفت: ملت ایران دارای مبانی استدلالی در مورد حل مشکلات جهانی و تفسیر تحولات جهانی است و در سازمان ملل فرصت مناسبی پدید آمده که تحلیلها و دیدگاههای راهگشای ایران مورد ارزیابی ملتهای دیگر قرار گیرد.
احمدینژاد با اشاره به اینکه این مجمع زمان مناسبی برای ملاقاتهای چند جانبه نیز به شمار میرود گفت: ضمن گفتگو با برخی از مسئولین سران کشورهای مختلف، گفتگو با اصحاب اندیشه، فرهنگ و سیاستمداران و صاحبنظران مستقل و مردمی آمریکا نیز در دستور کار است، چرا که این کشور در مناسبات جهانی تاثیرگذار است اما مردم آن پس از جنگ جهانی دوم از مواضع گوناگون آسیب دیده و از دسترسی درست به اطلاعات محروم هستند و باید فرصتهای مناسبی همچون این زمان را غنیمت شمرد تا دیدگاهها و نظرات ملت ایران را بشنوند چرا که آنها نیز به این موضوع بسیار علاقهمند هستند و مشتاقانه گوش خواهند داد ملاقات با دانشگاهیان و پاسخ به سؤالات آنان، دیدار با رهبران مسیحی و یهودی آمریکا، دیدار با منتخبان نخبگان ایرانی حاضر در آمریکا، ملاقات عمومی با ایرانیان که حدود 2 هزار نفر را شامل میشود، از دیگر مواردی بود که به گفته احمدینژاد در برنامه کاری وی در زمان حضور در نیویورک انجام خواهد شد.
رئیس جمهور پاسخ به سؤالات اصحاب رسانه به صورت گروهی یا اختصاصی را از جمله دیگر فرصت این سفر دانست که مردم آمریکا میتوانند نظرات ملت ایران را بیواسطه شنوا باشند.
برای مشاهده مطلب مرتبط کلیک فرمایید.
علی زادسر در گفتگو با خبرنگار سپهر در خصوص اهانت اخیر تاج زاده به رئیس جمهور و مقایسه دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی با آقای احمدی نژاد گفت: اینگونه صحبتها و انتقادهای بی منطق و بی اساس شایسته ی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مردم شهید پرور نیست، این آقایان که چنین ادعاهایی دارند بروند و فیلم دیدار آقای خاتمی را با پاپ نگاه کنند که رئیس جمهور ایران دستش مقابل پاپ برای مدت زیادی دراز است و پاپ حاضر نیست با وی دست بدهد. من به عنوان یک ایرانی وقتی این صحنه را میدیدم دلم میخواست که زمین دهان باز میکرد و مرا میبلعید.
وی افزود: اینها نمیتوانند بگویند احمدی نژاد کاری کرده، میآیند از این ایرادهای خنده آور میگیرند، مشکل اصلی ما با آقای خاتمی مشکلات فرهنگی، عقیدتی، و ارزشی بود. دین مداری و مردم سالاری دینی مورد توجه قرار نمیگرفت و این برای ما دغدغه آفرین بود. اروپا درزمان آقای خاتمی با ایران بازی میکرد و ما ذلیل شده بودیم. آقای خاتمی رئیس جمهور ما بوده و قابل احترام است ولی آقایان این حرفها را نگویند تا ما هم مجبور نشویم این حرفها را بزنیم. آقای خاتمی در مقابل کریستین امان پور به خاطر تسخیر لانه جاسوسی عذر خواهی کرد،کاری که امام (ره) از آن به عنوان انقلاب دوم یاد کرده بود.
عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس تصریح کرد:چرا در مقابل رئیس جمهور ایران باید امثال این شعارها داده میشد که طالبان حیا کن حکومت را رها کن....
وی ادامه داد: اینکه میگویند میزان رأی مردم است شوخی میکنند. اگر رأی مردم به نفع خودشان باشد، میزان رأی مردم است،جامعه مدنی استو مردم فرهیخته هستند و در غیر اینصورت رأی ملت بی معناست، اینها شوخیهای سیاسی احزاب و جناههای دوم خردادی است.احترام به احمدی نژاد احترام به ملت ایران است.
نماینده ی مردم جیرفت درمجلس شورای اسلامی افزود: تصمیمی که آقای احمدی نژاد در مورد سهمیه بندی بنزین گرفت را هیچ کدام از آقایان جرأت نکردند اجرا کنند.دولت آقای خاتمی دولت دیکته ی نانوشته بود که طبعاً غلط هم نداشت. مردم ما اینها را میفهمند و این دعواها و اهانتها همه برای مجلس هشتم و ریاست جمهوری آینده است. امثال آقای تاج زاده بدانند حنای این آقایان دیگر برای ملت ایران رنگی ندارد. مردم هنوزغائله ی کوی دانشگاه و 18 تیر را بخاطر دارند و دیگر حکومت را به دست اینها نمیدهند.
وی درپایان خاطر نشان کرد: شاخصهها عزتمندی ایرانیان در دولت آقای احمدی نژاد اصلاً قابل مقایسه با دوران گذشته نیست. احمدی نژاد با شجاعت در مقابل استکبار ایستاده و شعار «هیهات من الذله» را سر داده است.
موسوی قربانی، عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی نیز درباره ی اهانت برخی افراد تندرو به رئیس جمهور به خبرنگار ما گفت: آقایان نظرشان این بود که هر چه علیه اسلام و انقلاب و مملکت بگویند اشکالی ندارد، ولی الان معلوم است که خاطرنشان مشوش میشود. اینها بد نبال براندازی نرم بودند. من علت اینگونه صحبتها را نگرانی آقایان از آینده خودشان میدانم، اینگونه صحبتها مثل دست وپایی است که افراد موقع جان کندن میزنند. خودشان نمیفهمند چه میگویند و کارهایشان تلاشی مزبوحانه است.
انگیزه اصلی سایت وابسته به دبیر مجمع تشخیص مصلحت از انتشار 2 بخش جنجالی خاطرات هاشمی رفسنجانی، پاسخی به برخی از خاطرات وی می باشد که در آنها محسن رضایی به بی تدبیری، عدم ثبات و اهمال متهم شده است.
به گزارش رجانیوز، انتشار 2 قسمت از خاطرات هاشمی رفسنجانی که به ادعای تمایل امام (ره) به کناره گیری از رهبری و موافقت ایشان با حذف شعار مرگ بر امریکا در سال 63 مربوط می شد، واکنشهای متفاوتی را در میان گروههای سیاسی و رسانه ها برانگیخت اما با این حال، تاکنون بحث پیرامون انگیزه سایتی که برای اولین بار نسبت به درج این خاطرات اقدام کرد، صورت نگرفته است.
این سایت که وابسته به دبیر مجمع تشخیص مصلحت می باشد، از میان بیش از 600 صفحه از خاطرات هاشمی اقدام به انتشار 2 پاراگراف کرد که به دلیل مغایر بودن ادعاهای مطرح شده در آن با مشی و صریح نظرات علنی امام (ره)، بروز واکنشهای منفی علیه هاشمی کاملاً قابل پیش بینی بود.
با این حال، سایت مذکور که خود جرقه این آتش را زده بود، پس از بالا گرفتن انتقادات از هاشمی، در چرخشی 180 درجه ای، در خبری عنوان کرد این مطالب در خاطرات سال 62 هاشمی نیز ذکر شده بوده و انتقادات اخیر از هاشمی به دلیل در پیش بودن انتخاب رئیس مجلس خبرگان است!
این در حالیست که خبرنگار رجانیوز کسب اطلاع کرد، برخی خاطرات هاشمی رفسنجانی که در انتقاد از محسن رضایی بوده و وی متهم به بی تدبیری، عدم ثبات و اهمال در فرماندهی سپاه شده است، دلیل اصلی انتشار 2 بخش جنجالی از خاطرات سال 63 هاشمی بوده است.
هاشمی رفسنجانی در صفحه 210 خاطرات خود می نویسد: ساعت چهار بعد از ظهر، جلسه ای با فرماندهان ارتشی و سپاهی تشکیل شد. آقای خامنه ای هم [به جلسه] رسیدند؛ به روال دیروز بحث ها ادامه یافت. مسئولان جهاد سازندگی، توضیحات خوبی درباره تهیه امکانات برای عبور از آب دادند. ابتکارات جالبی در تعمیر پل های پی.ام.پی و ساحل سازی واستفاده از طراده ها و کانال کشی دادند. [با ارائه این ابتکارات] بخشی از اشکالات مهم جلسه دیروز را رفع کردند. بعد از رفتن آنها، باز مخالفان طرح، از افسران ارتش و فرماندهان سپاه، مشکلات جدیدی را مطرح کردند. عجیب این بود که آقای [محسن] رضایی و آقای موسوی قویدل که خودشان طرح را تهیه و امضا کرده بودند، به شدت با طرح مخالفت کردند.
همچنین در صفحه 213 آمده است: عصر، با حضور آقای خامنه ای، جلسه ای با آقایان صیاد و محسن رضایی داشتیم. صیاد از طرح اروند (والفجر7) دفاع کرد ولی آقای رضایی مخالف بود. پس از مقداری بحث، معلوم شد که ایشان به طور کلی با عملیات در جنوب مخالف است و از اول هم مخالف بوده اند. به ایشان اعتراض شد که چرا چند ماه وقت مملکت و این همه نیروها را تلف کرده و با صراحت برخورد نکرده اند؛ جواب درستی نداشت و طرح درستی برای عملیات، در جای دیگر هم نداشت.
در صفحه 222 کتاب به سوی سرنوشت، آمده است: بعد از نماز صبح و احساس سلامتی نسبت به وضع دیروز، مشغول مطالعه شدم. ساعت نه صبح، احمد آقا آمد. گفت [محسن رضایی] فرمانده سپاه به امام نامه نوشت و وضع جبهه ها و عملیات را توضیح داده است. و از فشاری که برای انجام عملیات وارد می آید، گله کرده و گفته به ما اگر مهلت بدهید، دو ساله جنگ را با پیروزی تمام می کنیم.
رفسنجانی در صفحه 248 کتاب خاطرات سال 63 می افزاید: آقای [محمد مهدی] ربانی املشی هم، تلفنی اجازه رفتن به مکه را می خواست، که موافقت نکردم. حاج احمد آقا آمد و اطلاع داد که امام نظر خاصی در مورد وزیر دفاع ندارد. [چون در این مورد، از امام] سئوال کرده بودیم. گفت [آقای محسن رضایی] فرمانده سپاه، مرتباً به امام نامه می نویسد که فشار و عجله در انجام عملیات نشود. سوءظن دیگری برای بعضی پیش آمده که فرماندهان سپاه از طریق تأخیر عملیات، درصدد کسب امتیازات بیشترند.
همچنین در پاورقی صفحه 293 به نقل از رحیم صفوی درخصوص محسن رضایی آمده است: در خصوص فشار مسئولان بر سپاه برای تحرک در جبهه های جنگ، سردار رحیم صفوی می گوید: «رفتیم پیش آقای هاشمی، ایشان گفت شما ترسیده اید. شما به تردید افتاده اید. یک کاری بکنید. مگر حواس شما نیست که متکی به مردم هستید. مردم اگر ببینند بازار جنگ داغ و گرم نیست، رها می کنند و پشتیبانی نمی کنند. یک کاری بکنید. ما نمی دانستیم برادر محسن به آقای هاشمی چه قولهایی می دهد، اما می آید فشارهایی به ما می آورد. این فشارها برای ما اثری ندارد، زیرا با امکاناتی که در دستمان هست، می دانیم نمی شود عملیات بزرگ انجام داد، ولی به هرحال فشارهای شدید ادامه دارد. این را یک جا نوشتم که ما حتی یک بار لبخند از فرمانده مان ندیده ایم، چهار سال از جنگ می گذرد، یک تبسمی هم ندیدیم، ایشان داشته باشد.» منبع
اینروزها از برخی از تریبونهای اردوگاه دوم خرداد نوایی به گوش میرسد تحت عنوان خاتمیسم. نوایی که هر چند به سیاق گذشته ی این جریان نیست و لعاب روشنفکری به خود گرفته اما درنگ در طرح اینگونه مباحث و رصد مقاصد طراحان این واژگان خوش قالب، تغافل این افراد را از درک واقعیتهای جریان سیاسی متبوعه گوشزد میکند.
دوم خرداد 76 هر چند که به عنوان آغاز حرکتی که طرفدارانش از آن به " اصلاحات در نظام سیاسی و اجرایی کشور" تعبیر میکردند، معرفی شد، اما عملاً بیشترین فایده را از آن کسانی بردند که قائلیت به نظام "جمهوری اسلامی" در سپهر اندیشه ی سیاسی آنها مفقود و نامانوس بود، کسانیکه از مدتها قبل مترصد یک چنین فرصتی بودند و به محض بروز آن به سان گرگی که در لباس میش در آید، آن کردند که امروز آسیب شناسی جریان مدعی اصلاحات مالیخولیایی شده برای سردمداران آن که حتی تاب شنیدن انتقاداتی در این باره را نیز ندارند.
عملکرد این افراد در دوران 8 ساله ی ریاست جمهوری خاتمی موضوعی جدید نیست که در این مقال گفته آید چرا که مجال، مجال این بحث نیست.
این مقال در این مجال به اختصار به ارتباط و نسبت خاتمی با این افراد میپردازد و اینکه ضرورت ظهور پدیده ی خاتمیسم در این زمان چیست و چه کسانی داعیه ی به کار بستن آنرا دارند.
اطرافیان خاتمی، همانهایی که نقش ماشه را در تصمیم گیریهای وی ایفا کرده و گستره ی نفوذ آنها در تمامی دستگاههای اجرایی کشیده شده بود، در واقع افرادی بودند که در حقیقت جاده صاف کن نفوذ معاندین داخلی نظام در دستگاههای تصمیم گیر دولتی شدند و در پاره ای موارد خود نیز همدوش آنها در جهت تحقق مقاصد شوم این عده دست به کار شدند. ادامه مطلب
کرسنت را زنگنه آورد
خیز انتخاباتی اشرافیت
ارتباط هاشمی رفسنجانی با سازمان مجاهدین خلق(منافقین):
خواب ترسناک هاشمی از کوچه باغ بهرمان
از خانه خشتی هاشمی در روستای بهرمان
«هاشمی»، هویت و گذشته خود را فراموش کرده است
سخنان هاشمی مصداق عمل مجرمانه است
خبرسازی های هاشمی
پس از اظهارات هاشمی
انقلابی شدن روستاییها مذموم است یا جتاسکی سواری انقلابیها؟
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 21
کل بازدید :367086
تیر
مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان 86
آذر 86
دی 86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87
مرداد 87
شهریور 87
مهر 87
آبان 87
آذر 87
دی 87
بهمن 87
اسفند 87
فروردین 88
اردیبهشت 88
خرداد 88
تیر 88
مرداد 88
شهریور 88
مهر 88
آبان 88
آذر 88
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
خرداد 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94

فدایی سید علی
نصیحت به مسئولین جامعه اسلامی
خبرگزاری فارس
امام سجّاد و صحیفه سجّادیه
قطره جستجو گر
عبرتها
قطره
وبلاگ گروهی مطلع الفجر
اسلامی