چند وقتی است که آقای صانعی تحت عنوان نوآوری و نواندیشی دینی مطالبی را در قالب فتوا یا مصاحبه بیان میکند که بعضاً با نص قرآن و حدیث و فرمایشات حضرت امام(ره) تعارض دارد. معالاسف این مسیر با سکوت علما و اندیشمندان دینی، همواره ادامه یافته است. درتازهترین اقدام، ایشان در مصاحبه با اعتماد ملی مطالبی را اظهار داشته که به نقد و بررسی بخشی از آنها میپردازیم:
1. «تبرج آرایشی است که ممکن است زنی بکند و نعوذباا... بخواهد روسپیگری کند.»(1)
2. «آنچه در سوره نساء دربارهِ زدن زنان وجود دارد، زدن با چوب مسواک است و این توصیه هم به نظر بیشتر به شوخی و ایجاد الفت شبیه است تا زدن به معنای تازیانه زدن.»(2)
3.«ایجاد تغییرات در قانون مجازات اسلامی ضروری است اما نه به دلیل نسخ بلکه بر همان مبنایی که میرزای قمی فرموده که حدود تنها اختصاص به زمان حضور دارد که از چند و چون آن آگاه است؛ اما در زمان غیبت تنها راهکار مقابله با جرایم در بخش مجازاتها تکیه بر تعزیرات است که در آن مجلس میتواند با استفاده از کارشناسان روانشناس و جامعهشناس و رعایت تناسب بین جرم و جزاء مجازاتها را معین کند؛ شیوهای که در همهِ دنیا اعمال میشود و در کاهش جرم هم تأثیرگذار است.»(3) و شگفت اینکه ایشان ادعا میکند: «اگر امام بود باتوجه به هوش سرشار و دانش عمیق و عشق و دلسوزی وافری که نسبت به اسلام داشتند که برای آن از همه چیز گذشتند وحاضر به تبعید و تحمل زندان شدند، بیتردید با هر آنچه که درخصوص تغییر قوانین در جهت حل معضل و رفع مشکل مردم و بیشتر کردن علاقه مردم به اسلام و کارآمد نشان دادن احکام اسلامی نوشته میشد، ولو با نظر فقهی شخصی ایشان موافق نبود، مخالفتی نداشت، چرا که ایشان اسلامخواه واقعی بود»(!4)
در حاشیه اظهارات مذکور باید چند نکته اساسی را بیان کنیم و سپس به مطالب وی پاسخ دهیم:
1. آقای صانعی قبل از ورود به مباحث فقهی، چند اصل را مسلّم گرفته، سپس به قرآن و حدیث مراجعه میکند که عبارتند از: الف) تساوی زن و مرد ب) متکامل بودن مفاد اعلامیه حقوق بشر و ضرورت اجرا شدن اصول آن درجامعه ج) اتکا به عقل به عنوان اساس حرکت بشر.
در بند اول، وی پس از مسلم گرفتن تساوی زن و مرد، بهدنبال راهکاری میگردد که آنرا در دین اسلام نیز پیاده کند؛ لذا میگوید: «چه اشکالی دارد که بنشینیم و برای تساوی حقوق زن و مرد راه چارهای پیدا کنیم؟»(5) دربارهِ بند سوم هم میگوید: «امروز اساس حرکت بشر بر پایهِ عقل است و هر کس که سخن از عدالت و آزادی و خردورزی میگوید، محبوب بشر است.»(6) درباره بند دوم نیز خطاب به اعضای حزب جوانان ایران اسلامی میگوید: «شما در مطالعات، نامهها، بیانیهها، مواضع و کنگرههای خود، حقوق بشر را مطرح و آنرا تبلیغ کنید و توصیه من به شما دو چیز است: اول دفاع از امام و دوم دفاع از حقوق بشر.»(7)
طبیعی است کسی که با این اصول موضوعه وارد فقه شود، تلاش میکند خواستههایش را بر فقه عرضه کند، با تمحلّاتی آنرا از کتاب و سنت دربیاورد و در مواردی نیز دست به توجیهاتی بزند که برخلاف قرآن است! مثلاً وقتی میخواهد همان شیوهای که در همه دنیا برای مجازات مجرمان اعمال میشود، در کشور بهصورت قانون درآید، تلاش میکند که حدود و دیات و قصاص را در زمان غیبت امام معصوم غیرقابل اجرا بداند!، در حالیکه یک فقیه آزاداندیش کسی است که بدون هیچگونه پیشفرضی وارد فقه شود و براساس اصول فقه و روش استنباط فقهی به اجتهاد بنشیند؛ خواه با اصول اعلامیه حقوق بشر موافق باشد یا خیر، و خواه در جهت تساوی زن و مرد باشد یا خیر.
2. پس از بیان اصول موضوعه آقای صانعی برای ارائه فتاوای جدید باید به این نکته مهم نیز توجه کرد که نباید میان نوآوری در قالبها و روشها و نوآوری در احکام خلط کرد.
آقای صانعی برای توجیه فتاوای خلاف نص و مشهور که آنرا نوآوری در فقه تلقی کرده است، میگوید: «میگویند این فتاوی قبلاً نبوده، سؤال من این است که مگر ولایت فقیه همین بحثی که امروزه بعضیها در موردش افراط هم میکنند، قبلاً بوده؟]![ این بحث هم بهعنوان بحث جدید و بنا بر ضروریات جامعه مطرح شد یا مثلاً همین جمهوری اسلامی، آیا طرح این مدل حکومتی وادادگی بود؟ یا مثلاً حوزههای علمیه الان با متدهای غربی، امتحان برگزار میکند و دروس اینترنتی ارائه میشود. آیا استفاده از این شیوهها چون در گذشته نبوده، وادادگی محسوب میشود؟... آقازادههای بسیاری از علما قبلاً دکترا نمیگرفتند و حالا میگیرند، زندگی عوض شده و این به معنای وادادگی نیست.»(8)
چنانکه ملاحظه میکنید، آقای صانعی در اینجا دچار خلط شده و چنین پنداشته است که اگر حوزهها با اینترنت آشنا شدهاند یا با روشهای غربی امتحان برگزار میکنند، یا فرزندان علما دکترا میگیرند، باید فتاوی فقهی هم نو شوند؛ یعنی از این پس بگوییم خون پاک ا ست یا خدای نکرده بگویند شراب حلال است. یا زن میتواند آرایشکرده بدون قصد روسپیگری از خانه خارج شود. حدّ زنا و لواط و شرب خمر و دزدی هم نباید اجرا شود و باید فتوایی جدید بدهیم که همان مجازاتهای مرسوم در کشورهای غربی است! بگذریم از اینکه برخی مصادیق مورد اشاره نامبرده، صحیح نیست؛ زیرا موضوع ولایت فقیه امر جدیدی نیست و چنانکه امام راحل میفرمایند، شعبهای از ولایت رسولا... است و در زمان امامان معصوم(ع) نیز بر آن تصریح شده و در مواردی هم در زمان حیات امام معصوم(ع) در مناطق دوردست، فقیه از طرف امام اعمال ولایت کرده است. باید توجه داشت که نوآوری در فقه به معنای ارائه نظرات بیمبنا و بیدلیل نیست، بلکه باید با تکیه بر فقه جواهری و حفظ اصول، نوآوری کرد. بهعنوان مثال، بیمه، بانکداری، تأسیس بانک نطفه و... مسائل جدیدی است که امروزه برای بشر مطرح شده و فقیه آن است که با تکیه بر اصول، احکام آنها را استنباط و مردم را از تحیر و سرگردانی نجات دهد، نه اینکه به گونهای فتوا داده شود که لیبرالیستهای غربی از آن استقبال کنند. منبع
ادامه دارد
پینوشتها
1. اعتماد ملی، 17/2/87، ص 9
4-2. همان
5. سایت نواندیش به نقل از سایت اطلاعرسانی آقای صانعی
6. همان
7. سایت آفتاب، 27/2/85
8. انتخاب، 14/7/85 به نقل از سایت رادیو زمانه، گفتوگو: اردوان روزبه
هفته گذشته روزنامه اعتمادملی بار دیگر به سراغ آقای صانعی رفت و مصاحبه قبلی خود را که به زمستان سال گذشته مربوط بود، از آرشیو خارج ساخت و با تصویر بزرگ آقای صانعی بهعنوان مهمترین رویداد رسانهای تیتر اول روزنامه قرار داد.(1) خانم فهیمه خضرحیدری، مصاحبهکننده که همراه دو مرد دیگر برای مصاحبه به دفتر آقای صانعی اعزام شده بود، در خاطراتش که در وبلاگ شخصیاش نوشته، آورده است: «خیلیها توصیه اکید داشتند که حتماً با چادر بروم! اما خب من اولاً که چادر سر کردن بلد نیستم و بعد هم اعتقادی به این کار نداشتم! که مجبورم با نوع خاصی از لباس و پوشش به شهر قم بروم و همینقدر که مثل هر شهروند دیگری پوشش قانونی عمومی را رعایت میکنم هم برای خودم و هم برای هفت پشتم بس است! از طرفی آیتا... صانعی هم پیش از این همیشه تأکید کرده بودند که اسلام، نوع خاصی از پوشش از جمله چادر را توصیه نکرده است.» وی شهر قم را غمگینتر از شهرستانهای کوچکتری که دیده است توصیف میکند و مینویسد: «قم به نظر من شهر غمگین و دلمردهای آمد.»! او از شوخطبعی آقای صانعی مینویسد و میگوید: «اولش اصلاً به من نگاه نمیکرد و در پاسخ به سؤالات من به صورت آقایان همراهم نگاه میکرد و جواب میداد اما من آنقدرحرف زدم و حرف زد که سرانجام حضرت آیتا... بهخصوص زمانهایی که از سؤالاتم کلافه میشد، دست از نگاه نکردن به اینجانب برداشت.»(2) پیش از این نیز آقای محمدعلی ابطحی در وبلاگ شخصی اش از آقای صانعی خیلی تعریف و تمجید کرده و نوشته بود: «وی یکی از مراجع روشناندیش و بزرگ تقلید است و فتاوی راهگشای معروفی دارند.» البته آقای صانعی از سری افرادی است که مواضع و دیدگاهش دائماً تغییر میکند. او در اینبار میگوید: استفتائات من تاریخ دارد یعنی معلوم است کی از نظریهام برگشتهام. وی همواره تلاش میکند لااقل سالی یا ماهی یکبار یک فتوای جدید و خلاف مشهور فقها صادر کند که برای نواندیشان بهویژه طبقه زنان آنها تازگی داشته باشد، بهطوری که در برخی رسانههای کشورهای عربی از وی به «مفتیالنساء فی قم» تعبیر میکنند.(4) با اعتقاد بر اینکه تنها کسی است که دین را سهل و آسان میکند، میگوید: «وقتی میخواهم چیزی از کتاب و سنت دربیاورم، توجه میکنم به نوعی باشد که سهولت داشته باشد، ساده باشد و توده مردم بتوانند بپذیرند.» (5) آقای صانعی دربارهِ تأثیرگذار بودن فتاوای سادهاش میگوید: «من معتقدم اگر این بحثها مطرح شود از 7 میلیارد جمعیت که در دنیا هست، 10 میلیارد آن مسلمان میشوند»(!!6)
خاطرات دوران مکتب رفتنش هم خواندنی است. او میگوید: «وقتی 6 ساله بوده است، پدرش او را به مکتبخانه شیخ محمد سپرده ولی پس از مدتی «شیخ محمد آمد و گفت پاشو عمّ جزأت را بردار و برو خانه؛ تو هیچ نمیشی، وقت ما را میگیری و برای بقیه بچهها هم ضرر داری و نمیگذاری آنها درس بخوانند. گفتم من به آنها کاری ندارم، حداقل صبر کن بابام از کربلا بیاید؛ گفت نه الا و بلا که باید بروی.»(7) بالاخره پدرش خود دست به کار شد و به عنوان معلم سرخانه قرآن را به او آموخت. آقای صانعی در زمره کسانی است که قبر مناسب را برای خودش پیش خرید کرده است: «چهار پنج سال قبل به این فکر افتادهام که به هر حال جایی را برای خودم تهیه کنم که در اثر نزدیکی این قبر با بزرگان و اولیاء، خدا به انسان رحم کند... به واسطه یک قبر با زکریا بن آدم قبری را پیدا کردیم و خریدیم با مسؤول قبرستان صحبت کردیم و گفتیم که اگر ممکن است به آقایی که یک قبر جلوتر از ما دارد بگویید ما حاضریم پول بیشتری بدهیم و قبرهایمان را عوض کنیم و برویم کنار زکریا بن آدم تا وقتی ملائکه برای سؤال وجواب آمدند بگوییم آقای صانعی او است و زکریا بن آدم را نشان دهیم تا به سراغ او بروند و از سؤال و جواب ما صرف نظر کنند یا اگر شد تقلب کنید از زکریا بن آدم!»(8) هم اکنون منزل ایشان مدتها است محل رفت و آمد خبرنگاران خارجی و گروهها و افراد مدعی اصلاحطلبی مثل سازمان مجاهدین و امثالهم شده است. متأسفانه آقای صانعی از طرح مسائلی مثل هولوکاست از سوی رئیسجمهور نیز خیلی ناراحت به نظر میرسد و آن را تاریخ یک ملت میداند! و میگوید: «در قرآن آمده است آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران نپسند. هولوکاست تاریخ است؛ آیا میتوان تاریخ ملل را تغییر داد؟ من نمیدانم چرا دولت، خود را وارد چنین مسألهای کرده است. آیا مایلیم که کنفرانس دربارهِ تاریخ ما برگزار شود؟ خیر. این مسأله برای اسلام و ایران بسیار بد است.»( !!?) در میان روحانیون، او و مهدی کروبی تنها روحانیونی بودند که در مقابل دوربین سیما به هنگام رحلت حضرت امام، عمامه خود را برداشته و از خود بیخود شده بودند! هنوز هم وقتی اسم امام را میبرد، سعی دارد که همراه آن جملهِ «سلام ا... علیه» بیاورد و در عین حال سعی میکند اینگونه وانمود کند که آنچه را میگوید، امام(ره) هم بهآن راضی است. «درخصوص تمام حرفهایی که بنده عرض میکنم امام(ره) رضایت دارند، کما اینکه در چندین مورد که با امام صحبت میکردم ایشان جواب مثبت دادند.»(!10) تازهترین دیدگاههای وی در مورد امام جمعه و امام جماعت شدن زنها برای مردها است! او سعی میکند میان زنان و مردان تساوی کامل برقرار کند ولی صراحت برخی آیات قرآن مثل آیات مربوط به ارث و طلاق وی را دچار مشکل اساسی کرده است! البته ممکن است در آیندهای نه چندان دور آنها را نیز مثل ولیفقیه شدن و امام جمعه شدن برای مردها و تساوی دیه زن و مرد راه حلّی برایش پیدا شود!
جالب اینکه رسانههای غربی غیرمسلمان مثل بیبیسی، رادیو فردا، رادیو زمانه و... با اشتیاق خاصی به استقبال این دیدگاههای جدید میروند و از آن تجلیل میکنند! منبع مطلب
پینوشتها
1. اعتماد ملی، 7/2/87
2. وبلاگ شخصی خانم خضر حیدری
3. مصاحبه با روزنامه همشهری، دی 1384
4. الشرق الاوسط
5. مصاحبه با روزنامه همشهری، دی 1384
6. همان
7. دیدار با آیتا... یوسف صانعی، فرشی و کوشا
8. همان
9. اعتماد ملی، شماره 320، ص آخر
10. ایمان، 13/6/86
وقتی راه فرار را گم می کنند(خبر ویژه)
بنیاد موسوم به باران که با ریاست آقای سیدمحمد خاتمی تبدیل به پایگاه اصلی تندروهای اصلاح طلب پس از رویگردانی عمیق مردم از آنها طی سال های اخیر شده، روز گذشته با انتشار بیانیه ای از اظهارات بی اساس رئیس خود دفاع کرد. خاتمی چند روز قبل در اظهارنظری کاملا بی پایه و همسو با تبلیغات منفی رسانه های آمریکایی و صهیونیستی علیه کشورمان تلویحا نظام جمهوری اسلامی را متهم ساخته بود که با به دست گرفتن اسلحه در حال خرابکاری در دیگر کشورهاست!! این اظهارات عمیقا مورد استقبال رسانه ها و محافل غربی که این روزها سخت به دنبال بهانه ای برای متهم ساختن ایران اسلامی هستند قرار گرفت و آنها در حالی که از عرضه هرگونه شاهد و قرینه ای برای اثبات اتهامات خود علیه کشورمان ناکام مانده اند، با ذوق زدگی سخنان خاتمی را موید دروغ پراکنی های خود یافتند و به بسط و بازتولید سریع آن پرداختند.
بنیاد متعلق به آقای سیدمحمد خاتمی دیروز در جوابیه خود -که جالب است به جای ارسال به کیهان در منابع دیگر منتشر شده - حتی کلمه ای در این باره که چرا اتهامی نابجا و ناروا به نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد آورده و در اوج بهانه جویی دشمنان، آب در آسیاب آنها ریخته، نگفته و صرفا به تلاش ناکام برای نشان دادن مشابهت میان سخنان رئیس خود با کلام مبارک امام(ره) پرداخته است.
آقای خاتمی با سخنان خود آشکارا علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی گام برداشته و با دشمنان قسم خورده نظام و مردم ایران سخاوتمندانه! همراهی کرده است و در این حال خواندن جوابیه بنیاد باران این سوال را به وجود می آورد که آیا -نستجیربالله- امام بزرگوار ما که همه وجودش عشق به اسلام و انقلاب بود با اظهاراتی چنین بی پایه همراه می باشد؟! جوابیه نویسان بنیاد باران به رغم همه تلاشی که کرده اند فقط توانسته اند چند نقل قول از امام بزرگوار پیدا کنند که بر ضرورت الگوسازی و نفی حضور نظامی در دیگر کشورها تأکید می کند. بسیار خوب، که چی؟ مگر کسی خلاف این گفته است؟! مگر موضع رسمی نظام جمهوری اسلامی غیر از این است که باید از جنبش های مظلوم و آزادیخواه جهان حمایت معنوی کرد؟ و مگر این نوع حمایت ها از زمان خود امام آغاز نشد؟ اتفاقاً این آقای خاتمی است که اکنون خلاف این امر را به عنوان یک تهمت ناروا به نظام جمهوری اسلامی نسبت داده و باید بتواند از آن در مقابل مراجع صالحه دفاع کند و اگر نتوانست- که نخواهد توانست- از نظام پاک جمهوری اسلامی و مردم شریف آن عذرخواهی نماید.
فرار کردن از پاسخگویی و پناه گرفتن پشت بزرگان هم، راه و رسمی دارد که گویا آقایان مثل خیلی چیزهای دیگر از درست آموختن آن ناتوان بوده اند. منبع
|
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران |
گروه سیاسی: ادعاهای اخیر موسوی لاری در مراسم چهلم درگذشت آیت الله توسلی مبنی بر مخالفت امام در انتصاب محمدی عراقی به عنوان نماینده خود در سپاه پاسداران به منظور جلوگیری از نفوذ تفکرات پدر همسر وی یعنی آیت الله مصباح، و تکرار این ادعاها از سوی فردی که به تناقض گویی در بیان وقایع اشتهار دارد در سایت نزدیک به فرمانده اسبق سپاه، با واکنش حسین شریعتمداری روبرو شد و وی در یادداشتهای جداگانه ای به این مسئله پرداخت که محمدی عراقی پس از شهادت شهید محلاتی از سال 64 تا 67 نمایندگی امام در این نهاد انقلابی را عهده دار بوده است. در این زمینه نماینده ولی فقیه در سپاه نیز با توجه به حضور 3 دهه ای خود در این بخش، درباره شبهادت مطرح شده پیرامون حضور محمدی عراقی در سمت نمایندگی امام (ره) در سپاه، گفت: به خاطر حضور در مدرسه حقانی و مسئولیتهای مختلف در سپاه از این مسئله اطلاع همه جانبه دارم چون هم در مدرسه حقانی ارتباط نزدیکی با محمدی عراقی داشته و دارم و هم به عنوان شاگرد بهرههای زیادی از استاد بزرگوار مصباح یزدی بردهام. سعیدی افزود: پس از انتصاب شهید محلاتی به عنوان نماینده امام (ره) در سپاه، محمد عراقی قائم مقام نمایندگی سپاه بود که پس از شهادت شهید محلاتی، محمدی عراقی حکم گرفتند و منصوب شدند و نماینده امام (ره) در سپاه بودند و این مسئله قابل انکار نیست. با حکم امام (ره) اولین نماینده ایشان شهید محلاتی بود و بعد از آن شهید، افراد ارزشمندی چون طاهری خرم آبادی، فاکر، محمدی عراقی و آیت الله موحدی کرمانی این مسئولیت را بر عهده داشتند. وی درباره برخی شبهات که از اظهار نگرانی امام (ره) از تفکرات محمدی عراقی سخن میگفت، اظهار داشت: آنچه در مورد خطر نفوذ تفکرات مطرح میشود یک مطلب واقعیت دار نیست و با نوع دیدگاههای امام (ره) سازگاری ندارد و با توجه به مستندات تاریخی نیز قابل خدشه است. نماینده ولی فقیه در سپاه با تاکید بر اینکه آیت الله مصباح از نزدیک ترین مجاهدان به اندیشه و تفکر امام هستند، گفت: مصاحبه آیت الله معصومی که از مبارزات انقلابی آیت الله مصباح و 2 ماه پنهان شدن وی در کوه سخن گفته بود نیز قابل توجه است. سعیدی یادآور شد: باید توجه داشت که مجموعه انقلاب ها و نبردها ریشه اعتقادی داشتهاند و کسانی که در این خط مقدم اعتقادی حضور داشتهاند بیشترین حضور جهادی را دارند. برخی در گذشته هم میگفتند شهید مطهری زندان نرفته بود اما معیار، مبارزه اعتقادی است و آقای مصباح نیز در دوران گذشته و امروز از جهت پیش بینی و آسیب شناسی سیاسی، قوی ترین فرد است. در دوران اصلاح طلبان هم که بیشترین حمله به مبانی اعتقادی انجام شده، 6 هزار ساعت سخنرانی کرده و اندیشههای التقاطی را تبیین کردند و از این نظر، شخصیتی را نمیتوان بین تفکرات امام (ره) و رهبری با ایشان دید و اگر بحث انتصاب محمدی عراقی مطرح میشود به خاطر تخریب آقای مصباح است. منبع مطلب |
آقای هاشمی! آیا تأمین اجتماعی کامل در دولت نهم از نان شب واجب تر شده است؟!
چندی پیش آقای هاشمی رفسنجانی در همایش سالانه انجمن پزشکان کودکان ایران با تأکید بر تحقق عدالت سلامت گفت: «کار روشنی که در برخی از کشورها انجام شده تأمین اجتماعی کامل مردم است که این از نان شب هم واجبتر است.» سپس با تأکید بر اهمیت مواد غذایی بر سلامت مردم افزود: «کمبود مواد غذایی، نامناسببودن تغذیه و قیمت بالای مواد غذایی به صورت فوری بر کسانی که روی خط فقر قرار دارند اثر میگذارد.» وی خاطرنشان کرد: «تأمین اجتماعی در بهداشت، درمان، تحصیل و شغل در سطح قابل قبول و درحد خط فقر را باید برای همه تأمین کنیم... اینگونه که اگر کسی به دنیا میآید و کسی که تابعیت ایران را دارد، از زمان تولد تا مرگ خیالش راحت باشد.» آقای هاشمی در ادامه با تأکید بر لزوم استفاده از تجربیات دیگر کشورها در تأمین اجتماعی مردم گفت: در بسیاری از کشورها مثل سوئد تأمین اجتماعی کامل وجود دارد و در این زمینه یکی از الگوها است. ولی در کشور ما در مسأله تأمین اجتماعی کوتاهی میشود.»(1)
دربارهِ اظهارات فوق تذکر چند نکته حائزاهمیت است:
1. مطالب آقای هاشمی مبنی بر ضرورت تأمین اجتماعی کامل از زمان تولد تا مرگ و اثر نامطلوب کمبود مواد غذایی بر کودکان و محرومان امری مسلّم و تردیدناپذیر است و از همه مهمتر تحقق عدالت سلامت، شعار زیبایی است که آقای هاشمی آنرا مطرح نموده است ولی سخن بر سر این است که آیا سوئد به تازگی به تأمین اجتماعی کامل رسیده است یا از گذشته دور؟ چنانچه تازگی به این مرحله دست یافته باشد مطالعه و بررسی آن برای انتخاب الگو هنوز دیر نشده گرچه مقام معظم رهبری مسؤولان نظام را از الگو گرفتن از مدلهای چینی و ژاپنی و غربی برحذر داشتهاند و بر مدل اسلامی و بومی تکیه کردهاند. ولی چنانچه سوئد از گذشته دور از تأمین اجتماعی کامل برخوردار بوده، سؤال این است که آقای هاشمی! چرا در دولت کارگزاران که عنان آن هشت سال به دست ایشان بوده و در دولت مدعیان اصلاحات که باز عنان اقتصاد کشور در دست کارگزاران قرار داشته، چنین نسخهای نپیچیدهاند؟ مگر میتوان گفت عدالت سلامت و تأمین اجتماعی فقط در همین دو سال اخیر از نان شب واجبتر شده و قبلاً کشور به آن هیچ نیازی نداشته است؟!
2. خدا را شکر میکنیم که آقای هاشمی بر عدالت سلامت تأکید ورزیده و آنرا توزیع فقر ندانستهاند؛ ولی پرسش این است که چرا در دولت شما برای مردمان محروم و پابرهنه و گرسنهای که هنوز در جیرفت و عنبرآباد و کهنوج کرمان در زیر کپرها زندگی میکنند و فرزندان معصومشان با محرومیت کامل در فضای باز یا کپر تحصیل میکنند و هنوز اسم برخی خوراکیهایی که بچههای شمال شهر تهران در پارتیهای شبانه و مهمانیهای اشرافی میل میکنند، نشنیدهاند اقدامی صورت نگرفت؟ بلکه فاصله فقر و غنی افزایش یافت.
عدالت سلامت بچههای محروم روستای مشک آباد قم که مردم قم نیز تازه اسمش را شنیدهاند و محرومان استان سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و هرمزگان و... از چه زمانی کلید خورده است؟!
چرا عدالت سلامت، این واژه زیبا باید امروز در دولت نهم خلق شود و در گذشته به جای این واژهها قرص و آمپول دموکراسی، آزادی، جامعه مدنی و سکولاریسم و... شفابخش شکمهای گرسنه و بدنهای بیمار و پاهای ترک خورده شهرها و روستائیان محروم باشد؟!
3. آمار و ارقام نشان میدهد که دولت نهم بیشترین و بلندترین گام را برای تحقق عدالت سلامت برداشته و با فراگیرکردن بیمه تأمین اجتماعی روستائیان، توزیع سهام عدالت در میان افراد تحت تکفل کمیته امداد و بهزیستی و افزایش چند برابری حقوق و مزایای آنها توانسته گامهای مثبتی به سوی تأمین اجتماعی کامل بردارد که البته در آغاز راه است. چنانچه دولتهای کارگزاران و اصلاحات یک دهم این فعالیتها را انجام داده بودند امروز به مرتبه کمال آن دست یافته بودیم و نیازی به الگوگیری از مدل سوئدی آن نبود. چرا که امام بهترین مدل را برای کشور اسلامی طراحی کرده بودند. شایسته است آقای هاشمی به جای بیان آرمانها، توضیح دهند که در دولت ایشان چه اقداماتی در جهت تحقق این الگو برداشته شده است.
پینوشت
1. اعتماد ملی، 1/2/87، ص3 و دیگر جراید منبع مطلب
کرسنت را زنگنه آورد
خیز انتخاباتی اشرافیت
ارتباط هاشمی رفسنجانی با سازمان مجاهدین خلق(منافقین):
خواب ترسناک هاشمی از کوچه باغ بهرمان
از خانه خشتی هاشمی در روستای بهرمان
«هاشمی»، هویت و گذشته خود را فراموش کرده است
سخنان هاشمی مصداق عمل مجرمانه است
خبرسازی های هاشمی
پس از اظهارات هاشمی
انقلابی شدن روستاییها مذموم است یا جتاسکی سواری انقلابیها؟
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 59
کل بازدید :354844
تیر
مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان 86
آذر 86
دی 86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87
مرداد 87
شهریور 87
مهر 87
آبان 87
آذر 87
دی 87
بهمن 87
اسفند 87
فروردین 88
اردیبهشت 88
خرداد 88
تیر 88
مرداد 88
شهریور 88
مهر 88
آبان 88
آذر 88
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
خرداد 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
فدایی سید علی
نصیحت به مسئولین جامعه اسلامی
خبرگزاری فارس
امام سجّاد و صحیفه سجّادیه
قطره جستجو گر
عبرتها
قطره
وبلاگ گروهی مطلع الفجر
اسلامی