مسئله اما نه بازخوانی این تعارضات و ابهامات ناشی از آن که واکاوی علت رویکرد دوباره اصلاحات و بررسی چرایی بیتوته در بیت عالیجناب سرخپوش پیشین است. چه چیز تغییر کرد که کاردینال ریشلیو دیروز به حوری مهربان قصه پینوکیو بدل شد؟ در ورای نامه نگاری های امثال مهدی کروبی و التجایی که به دامان رییس مجمع تشخیص می رود، چیست و هاشمی در چنین شرایطی به کدام سو خواهد رفت؟ آیا دامن به دست کسانی چون شیخ بازنشسته اصلاحات خواهد سپرد یا نقشی ورای بازی های فرزندان معنویاش برخواهد گزید؟
هاشمی اگر چه از منظر سیاسی قرابت نزدیکی با مواضع اصلاحطلبان یافت و تا آنجا پیش رفت که کسی چون عطریانفر صراحتاً از اینکه "هاشمی رهبری جبهه اصلاحات را بر عهده گرفته است"، سخن بگوید، اما نوع تعامل و مواجهه اصلاحات با او تصویر واضح و دل چسبی ارائه نمی کند. این واقعیت را می توان از فردای خطبه های نمازجمعه رهبری هم دریافت؛ آن روز که انتظار می رفت اصلاحطلبان از سخنان رهبری مبنی بر سابقه انقلابی آقای هاشمی تیتر اول خود را انتخاب کنند؛ اما در کمال تعجب هرگز چنین نکردند و فرصت اسطوره ساختن از هاشمی را خیلی ارزان به منتقدان فروختند. در واقع اصلاحطلبان هیچ گاه به معنای واقعی کلمه در قامت "دفاع" از هاشمی نبوده و نیستند بلکه تنها در قامت مصادره او و بهره برداری از جایگاه او ظاهر شده اند.
اعتراف ابطحی حجتی است بر این ادعا. اعترافی نه در دادگاه و به قول دوستانش تحت فشار که در آزادی کامل و در مصاحبه با یک سایت خبری در سال 86: «آقای هاشمی هیچ وقت محور اصلاحات نبوده...آقای هاشمی یک شخصیت بسیار قدرتمند در ساختار قدرت کشور است و رفتار آقای احمدینژاد به گونه ای بوده که آقای هاشمی را درمقابل خودش قرار داده. خوب طبیعتاً اینجا فرصت بسیار خوبی برای اصلاحطلبان فراهم شده که از این موقعیت و پتانسیل آقای هاشمی استفاده کنند... در سیاست هیچ چیزی آرمانی نیست... من به یک سری اصول پایبندم اما برای پیشبرد این اصول از امکانات و شیوه های مختلف استفاده می کنم.... برای ما مهم این است که به اصولمان برسیم ولی از راه های مختلف می توانیم به این اصول برسیم؛ یک روز با کمک آقای هاشمی و یک روز هم بدون کمک آقای هاشمی. یک روز با کمک افراطیون، یک روز هم بدون کمک افراطیون... »(1)
به این ترتیب است که می توان به وضوح دریافت مواضع پارادوکسیکال اصلاحطلبان در ظاهر این چنین تناقض نماست و نه در معنا. اصلاحات شأن ویژه ای برای هاشمی نمی شناسد. همان اصلاحاتی که روزی از خاتمی عبور کرد و روز دیگر دست به دامان او شد، امروز هم دست به دامان هاشمی است تا در مسیر تندروی های خود از اختلاف دیدگاه های هاشمی با رییس جمهور بهره بگیرد و از گلایه هایش کوهی بسازد تا رییس مجمع مجاب به همراهی با بازنشستگان سیاسی شود؛ البته نه لزوما در حد جانبداری بلکه در قالب بی طرفی و با همان لحن زیرکانه همیشگی هم برای کشتی به گل نشسته اصلاحات کفایت می کند.
هاشمیِ امروز همان هاشمی است که روزی روزنامه های اصلاحات با اشاره به عملکرد او و دولتش می نوشتند: «تا کنون بسیار اعلام شده است که به جز قتل های پاییز سال 1377، حدود 80 قتل دیگر طی دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی روی داده است. به عبارت دیگر به طور متوسط هر 40 روز، یک قتل مشکوک روی داده است که اسامی برخی از این افراد کم و بیش به گوش ایشان نیز رسیده است.»(2)
هاشمیِ امروز همان هاشمی است که نماد تحقیر روشنفکران، مطبوعات و دانشجویان خوانده می شد.(3) و باید به صراحت از مردم عذرخواهی می کرد: «آقای هاشمی باید به صراحت و به طور علنی از کلیه شهروندان به دلیل قتل های زنجیره ای محفل نشینان در دوران ریاست جمهوری اش عذرخواهی کند.»(4) بعید به نظر می رسد اصلاحات در قبال اتهاماتی که در خصوص هاشمی روز و شب در جراید خود منتشر می کرد، پاسخ روشنی دریافت کرده باشد یا نادرستی آن اتهامات را دریافته باشد. پاسخ این دوگانگی در رویکردهای ظاهری را می توان در همان منفعت طلبی و رویکرد ماکیاولیستی اصلاحات جستجو کرد.
اما هاشمی که همچنان مسئولیت هایی را در چارچوب نظام برعهده دارد، در مواجهه با خواسته بازندگان انتخابات چه خواهد کرد؟ مواجهه با خواسته هایی که با ادبیات زننده امثال کروبی همراه می شود و دست آویز رسانه های برون مرزی هم قرار می گیرد و رسوایی آن تا بدانجاست که سایت خبری وابسته به او هم خبر مربوطه را از آرشیو خود به کلی حذف می کند، از منظر هاشمی چگونه باید باشد؟
هاشمی خاطره خروج از حاکمیت برخی چهره های برجسته را هنوز در ذهن دارد. داستان برکناری شریعتمداری از مرجعیت را خوب می داند و از نامه تند امام خطاب به منتظری هم با خبر است. او جایگاه فعلی خود بین روحانیت را هم خوب می شناسد. در این فضاست که باید واکنش های احتمالی هاشمی را پیش بینی و تحلیل کرد.
بازخوانی قضاوت اصلاحطلبان در خصوص رویکرد هاشمی در بزنگاه ها می تواند راهگشا باشد: «هاشمی رفسنجانی در عمل نشان داده است که حاضر نیست زمان گرفتاری کسانی که به او خدمت کرده اند، کوچکترین قدمی بردارد. نمونه آن می توان از کرباسچی، عبدالله نوری و حتی فائزه هاشمی نام برد. هاشمی رفسنجانی حتی از دختر خود دفاع نکرد. ایشان یا نمی خواهد یا نمی تواند. اگر نمی خواهد که فرد قابل اعتمادی نیست، اگر هم بخواهد و نتواند کمک کند که در این صورت بسیار ناتوان است.»(5)
چندی بعد از نمازجمعه 29 خرداد به امامت رهبر انقلاب که بسیاری موضوع را تمام شده تلقی می کردند و شرایط کشور هم رو به آرامی می رفت، هاشمی تریبون نمازجمعه را در دست گرفت تا نه به صراحت از تخلف و تقلب بگوید که خود را طالقانی دوم معرفی کند و در قامت یک دلسوز بی طرف و از منظر فرد یک خیرخواه که "درون نظام" قرار دارد، ضمن دعوت به وحدت و کنار گذاشتن اختلافات، از برخی ابهام ها سخن به میان آورد.
سخنانی که دست به عصا در تریبون نماز جمعه فرصت طرح پیدا می کرد اما با وجود همه ملاحظاتی که هاشمی داشت، واکنش غیرمستقیم رهبر انقلاب را موجب شد. سخنان صریح ایشان در باب مسجد ضرار و سوء استفاده از ادبیات روزهای آغاز انقلاب مطابقت هایی با نماز جمعه آن روز داشت و این همه خط قرمز های هاشمی را پررنگ تر می کرد. اعترافات برخی اصلاحطلبان و ناگفته های احتمالی آنان موضوع دیگری است که ملاحظات هاشمی را افزایش خواهد داد. هاشمی در شرایط حساس جایگاه و آبروی خود را مثل شریعتمداری یا منتظری با تندورها پیوند نمی زند و همین مسئله است که بر تصمیمات او در گذشته سایه افکنده و در آینده هم خواهد افکند.
عدم حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه این هفته تهران معنای خاصی دارد و تفسیرهای زیادی را می تواند در پی داشته باشد. این تصمیم چه از سوی او باشد و چه از سوی نظام بر یک مسئله تاکید دارد و آن اینکه هاشمی از این پس در نقش طالقانی دوم هم نمی تواند ظاهر شود. سکوت هاشمی طبعا معنای خوبی را در ذهن داعیه داران جبهه اصلاحات تداعی نخواهد کرد.
این همه بیانگر دو واقعیت است. نخست آنکه اصلاحات دلبستگی واقعی به هاشمی ندارد و او را نردبان خود می خواهد و دیگر اینکه با سیر کنونی می توان آینده ای را به انتظار نشست که هاشمی مثل گذشته در شرایط حساس دوستانش را تنها بگذارد.
پینوشتها:
1-
2-
3-
4-
5-
کرسنت را زنگنه آورد
خیز انتخاباتی اشرافیت
ارتباط هاشمی رفسنجانی با سازمان مجاهدین خلق(منافقین):
خواب ترسناک هاشمی از کوچه باغ بهرمان
از خانه خشتی هاشمی در روستای بهرمان
«هاشمی»، هویت و گذشته خود را فراموش کرده است
سخنان هاشمی مصداق عمل مجرمانه است
خبرسازی های هاشمی
پس از اظهارات هاشمی
انقلابی شدن روستاییها مذموم است یا جتاسکی سواری انقلابیها؟
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 113
کل بازدید :355687
تیر
مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان 86
آذر 86
دی 86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87
مرداد 87
شهریور 87
مهر 87
آبان 87
آذر 87
دی 87
بهمن 87
اسفند 87
فروردین 88
اردیبهشت 88
خرداد 88
تیر 88
مرداد 88
شهریور 88
مهر 88
آبان 88
آذر 88
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
خرداد 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
فدایی سید علی
نصیحت به مسئولین جامعه اسلامی
خبرگزاری فارس
امام سجّاد و صحیفه سجّادیه
قطره جستجو گر
عبرتها
قطره
وبلاگ گروهی مطلع الفجر
اسلامی