روز پنجم، دستور اصلاحطلبانه، اوباش جنایتکار را امر به حرکت به سوی بیت مقام معظم رهبری کرد. آن حرامیان کوردل نمیدانستند آن بیت، قلب ملت ایران است. "بسیج خمینی" صبر و تحمل در قبال این جنایت و گستاخی اصلاحطلبانه را جایز ندانست... محمد خاتمی بیمسؤولیت، بیکفایت و بیصلاحیت، تا مدتها، این خشونت و جنایت را با سکوت گذرانید. سکوتی مرگبار که با عملکرد تبلیغات انتخاباتی دور دوم به حمایت تلویحی تبدیل شد.
انجام کودتا یا شبهکودتا علیه حکومتها و دولتها، امری سابقهدار است. وابستگی عوامل اجرایی کودتا یا شبه کودتا به دولتهای دشمن نیز بیسابقه نبوده و نیست.
"نفس حرکت کودتاگرایانه" بدون در نظرگرفتن "فرجام شکست یا پیروزی"، قابل ملاحظه و ریشهیابی و بررسی است. این مسأله در ارزیابی عوامل کودتا و همدستان همراه با تئوری و هدفهای تئوریک آن، سرنوشتساز میباشد.
اما این که دولت حاکم با ابزار و امکانات و تئوریپردازی کودتا یا شبهکودتایی را تدارک دیده و با حمایت و دستاندرکاری دشمنان کشور و ملت به آن اقدام نماید، امری بدیع است.
آنچه در 18 تیر 78 رخ داد، در حقیقت و واقعیت شبه کودتایی آشکار و همهجانبه بود، که اساس نظام اسلامی را نشانه رفته بود. بازخوانی این واقعه که ننگینترین صفحه از کارنامه سیاه اصلاحطلبی برانداز و عملکرد دولت محمد خاتمی است، برای نسل حاضر ضرورت دارد.
ماجرا چه بود ؟
- از مطالبی که میتوان ذکر کرد:
مرحله اول: روزنامه چپگرای "سلام" با ریاست "موسویخوئینیها"ی به اصطلاح روحانی اصلاحطلب یا همان چپ قدیم، در انتقاد به اصلاح قانون مطبوعات این مطلب را انتشار داد: «طرح .....»
مرحله دوم: توقیف قانونی و به حق آن روزنامه که در واقع، در راستای انجام شبه کودتای طراحی شده به عملیات انتحاری دست زده بود، بهانه دوم قرار گرفت.
شامگاه 17 تیر تجمع و تظاهرات 150 نفره دانشجویی در کوی دانشگاه تهران به بهانه اعتراض به توقیف روزنامه سلام مرحله سوم شبه کودتا بود. آیا روزنامه سلام روزنامه دانشجویی بود؟ یا به دلیل انتشار مطالبات دانشجویی و یا نیازهای اساسی جامعه توقیف شده بود ؟
مرحله چهارم خروج این تعداد دانشجو از کوی دانشگاه و حضور در خیابان با سردادن شعارهای ضداسلامی و ضد نظام مخابره شد. حضور قانونی و در راستای انجام وظیفه نیروی انتظامی، برای پیشگیری از اجرای اهداف شوم این "ایادی اصلاحطلبی" بهانه یا دستاویز قانونستیزان تظاهرکننده بود تا با فحاشی و هتاکی به نیروی انتظامی، طرح عصبانی کردن خدمتگذاران این نیرو را موجب شوند. این طرح به شکست رسید، و نیروی موظف با آرامش، دانشجویان اصلاحطلب یا ابزار کار اصلاحطلبی برانداز را به کوی بازگرداند.
نکته قابل تأمل آنکه، هرگاه دانشجویان در منطقه کوی دانشگاه برای مطالبات صنفی یا غیرصنفی، به تجمع یا تظاهرات دست زده، و از روی آوردن به قانونستیزی پرهیز داشتهاند، نیروی انتظامی حریم آنها را پاس داشته، و از برخورد با آنها خودداری کرده است. اما حمله شبانه دانشجویان اصلاحطلب به خیابانها و در ساعات پایانی و نزدیک به نیمهشب، با فریادهای هتاکانه علیه نظام اسلامی، قابل تحمل نیست. آیا این دانشجویان و نخبگان و فرهیختگان اصلاحطلب، به آرامش و آسایش ساکنین آن منطقه، که در ساعات مورد بحث استراحت میکردند، کمترین توجه و اعتنایی نداشتند؟ آیا نیروی انتظامی حافظ امنیت و آرامش شهروندان نیست؟ آیا تضمینی برای امنیت حتی بدون آرامش ساکنین آن منازل از "رفتار دستوری" دانشجویان "دردمند روزنامه سلام" وجود داشت!؟ مگر نه آنکه چند ساعت بعد، و به دنبال آن "چند روز" مردم و در و پنجره و شیشه خانهها و اتومبیلها و مغازههای آنها از ضرب و شتم، شکستن و آتشزدن و تعرضات مصون نماندند!
مرحله پنجم: نیروی انتظامی با آرامش در خیابان مقابل کوی، دانشجویان را به پایاندهی به تظاهرات نصیحت میکرد و "سنگ و کوکتل مولوتوف و فحش و شعار هتاکانه" پاسخ میگرفت! آیا در قفسههای کتابخانه آن فرهیختگان سنگ و کوکتل مولوتوف وجود داشت؟ آیا آن کوکتل مولوتوفها را پس از برخورد با نیروی انتظامی تهیه کردند و یا از پیش آمادهسازی شده بود؟
مرحله ششم: بلوا تا صبح ادامه پیدا کرد. در این میان به اصلاحطلب خواب بودن وزیر کشور خاتمی، یعنی موسوی لاری موجب شد تا نسبت به این مأموریت اصلاحطلبانه بیتفاوت بماند و طبیعتا نیروی انتظامی تحت امر وی، موفق به گرفتن دستوری از وی نگردد! بر این همه مسؤولیتپذیری و مردمگرایی آفرینها میتوان گفت!
مرحله هفتم: صبح 18 تیر راهاندازی کاروان اصلاحطلبانه از کوی به دانشگاه تهران رقم خورد. فضای دانشگاه تهران را گروههای خشمگینِ مهاجم، با فریادهایی از زنندهترین فحاشیها علیه اسلام و قرآن و نظام اسلامی فرار گرفت. در آن زمان برخی از سران نهضت خائن آزادی، چهرههایی از اصلاحطلبی و... برای ایراد سخنرانی به میان این خیل اوباش آمدند! سخنرانیهایی از پیش آماده شده، برای همدردی با دانشجویان که در این روز خواستههایشان بیش از شب گذشته "نامعلوم و نامفهوم" بود. به همین دلیل تعدادی کشته دروغین ساخته شد تا مراسم سوگواری برای آنها دستاویز تحریک و اغتشاش و اوباشگری نهضت خائن آزادی و همراهان اصلاحطلب آنها شود. وزیر علوم – معین – کجا بود و چه میکرد؟! کشتهها را چه کسی تایید کرد؟ اسامی آنها چه بود؟ اجسادشان کجا بود؟ رئیسجمهور یعنی مسؤول اصلی اداره کشور و وزیر هنوز در خواب بودند؟ آیا کدام حضور و راهکاری را برای مهار این فتنه خودساخته ارایه دادند.
"محمد حسن ابوترابی" نماینده وقت نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران به میان اراذل و اوباش حاضر در دانشگاه رفته با آویختن تحتالحنک به علامت عزا برای کشتههای دروغین دانشگاه، آیه "انا لله و انا الیه راجعون" سر داد و ...
یکی از روزنامههای پلید زنجیرهای دولتساخته آن زمان که آتشبیار معرکه شبه کودتا بود، با چاپ تصویری از این فرد نوشت: این روحانی برای تسلیتگویی به دانشجویان اقدام کرد ولی دانشجویان پرتاب سنگ به او مانع از سخنرانی وی شدند! کدام شهید از طیف برانداز و اسلامستیز وجود خارجی داشت تا مستحق قرائت آیه مبارکه باشد! این هم از برکات "تساهل و تسامح اصلاحطلبانه" بود که جو آن، روحانی و غیر روحانی را به سرعت در خود غرق کرد!
خیابانهای اطراف تهران تا پنج روز لگدمال فاسدترین و رذلترین عناصر اصلاحطلب بود. حرمت زنان چادری عابر دریده میشد و هر مرد با ظاهر دینی به قصد کشت مورد ضرب و شتم قرار میگرفت. فضا فضای جنایت و قصابی اصلاحطلبانه بود. پرچمهای جمهوری اسلامی توسط خیل برانداز اصلاحطلب در آن روزها زیر لگد ایادی امریکا میرفت و "نشانِ الله" آن توسط پاهای جنایتکاران لگدکوب میشد. در آن روزها و شبها دو سرباز نیروی انتظامی توسط دانشجویان اصلاحطلب به گروگان گرفته شد. طبق اظهار آنان قرار بود با آتش زدن آن دو سرباز گفتمان اصلاحطلبی شعلهور تر گردد.
آیا دینداران، مرجعیت بزرگوار، روحانیت عظیمالشأن و هر آن کس که حتی بر نام ایران و ایرانی افتخار میکند، میتواند آن روزهای شوم عریانی اصلاحطلبی را فراموش نماید؟
تهران در ماتم ظهور و بروز باطن اصلاحطلبی عزادار بود. سیاهی و ننگ تئوری و عمل اصلاحطلبانه، ناامنی و شرارت و خون و جنایت را استقرار میکرد و محمد خاتمی، بیمسؤولیتترین شهروند ایرانی، در "حمایت پنهان" خود را به خواب زده بود. از انشاهای تهوعآور و تکراری هر روزه او خبری نبود و چهره همیشه آرایش کرده وی از نظرها مخفی شده بود. وزرا و وکلایش هم در خفا و آشکار مشغول !
نکته مهم آن که در آن روزهای سیاه که اخبار آن از ابتداییترین لحظات تا پایان شکست و خواری شبه کودتای اصلاحطلبانه از "شبکههای تلویزیونی و رادیویی امریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و اسرائیل" پخش میشد، هیچ خبر و اثری از هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم نبود. دبیر شورای امنیت ملی "حسن روحانی" هم همچنین! هر چند در روز 23 تیر پس از سرکوبی اصلاحطلبان، در پایان راهپیمایی عظیمی که به تبعیت از مقام عظمای ولایت انجام شد، وی یک سخنرانی شجاعانه ایراد کرد.
در آن لحظات و روزها و شبها نه هاشمی، و نه خاتمی، و نه روحانی و نه نظامیان یک شبه رجل سیاسی شده، هیچ دلنگرانی، دغدغه و احساس خطر و تهدید برای اسلام، نظام اسلامی و مردم نداشتند. شاید یک خواب جمعی، یا سکوت دستوری همه را فرو خورده بود. ای کاش همان آرامش خیال و احساس امنیت آن روزها، در سه سال حاکمیت احمدینژاد هم بر این افراد حاکم بود تا این چنین بیتاب و سرگردان و پریشان، آسیاب امریکا و اسرائیل را با سخنان و اعلان خطر و تهدید و بحرانسازی و مقالهنگاری، و گفتوگو و سفر و دیدار، چرخش بیشتر ندهند.
روز پنجم، دستور اصلاحطلبانه، اوباش جنایتکار را امر به حرکت به سوی بیت مقام معظم رهبری کرد. آن حرامیان کوردل نمیدانستند آن بیت، قلب ملت ایران است. "بسیج خمینی" صبر و تحمل در قبال این جنایت و گستاخی اصلاحطلبانه را جایز ندانست، آنها که حمله اصلاحطلبانه به مساجد و ضرب و شتم و مجروح شدن نمازگزاران جماعت را در آن پنج روز، بردبارانه تحمل کرده بودند، این گستاخی دستوری را تاب نیاوردند. بسیج چه کرد؟ آیا مسلح به خیابان آمد؟ آیا سوار بر موتور و ماشین و با پرچم و بلندگو اعلان حضور کرد؟ خیر! به عنوان شاهدی که به محض شنیدن "جنایت ضدولایت اصلاحطلبان" به خیابان آمدم، مینویسم! بسیجیان اعم از نوجوان و پیرمرد، جلوی مساجد و پایگاههای بسیج با شعار "الله اکبر" به خیل کودتاچی اصلاحطلب اعلان حضور نمودند. این حضور ولایتمدار، اعلان اقتدار و آمادگی بسیج بود و همین امر قلع و قمع ابزار دولت اصلاحطلب را در پی داشت. غائله امریکایی اسرائیلی ختم شد و آن چه در طول پنج روز و پس از آن در روزنامههای آن زمان درج گردید، چنین بود:
1. سردمداران این حرکت دانشجویی که در اعتراض به توقیف روزنامه سلام به ریاست موسوی خوئینیها دارنده لباس روحانی انجام گرفت، "زنی بدنام" مشهور به "مریم شانسی" و "دانشجوی اخراجی به جرم مفاسد اخلاقی و سیاسی" به نام "منوچهر محمدی" بودند.
2. در تدارک انجام شبه کودتای 18 تیر از روزهای پیش ماشینهای یک سازمان دولتی که رئیس آن معاون رئیسجمهور بود و برخی از مشاورین رئیسجمهور و مسؤولان وزارتخانهای با رفت و آمد به کوی تحرکاتی داشتهاند.
3. سران نهضت خائن آزادی و تئوریپردازان و مجریان دولتی و غیردولتی اصلاحطلبی با سخنرانی و مصاحبه با رادیو امریکا و ... کار را تمام شده میپنداشته و برای تسریع آن همت بسیار نموده بودند!
4. محمد خاتمی بیمسؤولیت، بیکفایت و بیصلاحیت، تا مدتها، این خشونت و جنایت را با سکوت گذرانید. سکوتی مرگبار که با عملکرد تبلیغات انتخاباتی دور دوم به حمایت تلویحی تبدیل شد.
5. وزیر کشور و وزرا و دولتمردان نسبت به عوامل کودتا ابراز تعصب و همدلی داشتند، و مردمانِ مورد هجوم و یورش، و نظام اسلامی از دستور کار مسؤولیتی و عقیدتی آنها حذف شده بود. "معین" این سوپر دموکرات انتخابات نهم در "وزارت علوم" نقش مستقیم خود را چگونه اجرا کرد؟! (مطبوعات مرور شود)
6. وزیر اطلاعات در کنار مصاحبههای اصلاحطلبانه امروز، بدنیست کارنامه مسؤولیتی خود را در آن ماجرا، به معرض قضاوت مردم بگذارد. اشاره میکنم یک صحبت او که "گناه این شبه کودتای اصلاحطلبانه را به گردن حزب الله انداخت" موجب شد تا این جانب وی را به پاسخگویی نسبت به بیمسؤولیتیاش بخوانم. مقاله من در هفتهنامه "جبهه" منتشر گردید.
7. رهامی دارنده لباس روحانی وکالت مهاجمان و یورشگران به جان و نوامیس مردم را که در سایه حمایت دولت اصلاحات، "شاکی" هم شده بودند، بر عهده گرفت. ننگ این وکالت سناریوی براندازانه دیگری بود که این فرد همراه با شیرین عبادی به آن اقدام کردند، اما به رسوایی آنها با امداد الهی انجامید.
8. یک کشته از طیف برندازان به وجود آمد که طبق اسناد منتشره "غیر دانشجویی بود که شب 18 تیر در کوی سکونت داشت"؟!! تا کنون نه تنهت هیچ سندی پیرامون کشتهشدن او توسط نیروهای حکومت به دست نیامده بلکه در جهت عکس آن اخباری منتشر شد.
9. از 10 تا 18 کشته، یک به یک با اعلام نام و محل زندگی خود، سیاهی کارکرد اصلاحطلبانه را در دروغپردازی و شیادی افشا کردند.
10. دو تن در قم بر این کشتههای دروغین، اعلام عزا نموده با صدور پیام، "شهادت آنها را به امام عصر تسلیت گفتند". زهی تاسف!
11. سردار فرهاد نظری فرمانده انتظامی تهران بزرگ و سردار لطفیان فرمانده کل نیروی انتظامی بدون جرم و محاکمه از سوی رئیسجمهور عطوف و مهربان نسبت به دشمنان و ضدخشونت اسلامی؟! خلع درجه و عزل گردیدند. (جای شکر باقی که قالیباف و طلایی به جای آنها جایگزین شدند.)!!
12. تا مدتها روزنامههای مزدورِ اصلاحطلبی برای شعلهور نگهداشتن آتش این فتنه اصلاحطلبانه تلاش داشتند. این در حالی بود که امریکاییبودن ماجرا افشا شد و رادیوها و تلویزیونهای بیگانگان به دلیل شکست مفتضحانه شبه کودتا خفقان گرفتند.
13. محمد خاتمی در عین طلبکاری و بیمسؤولیتی، مدتها در قبال اختفای خود در آن روزها و فرار هدفمند از مسؤولیت قانونی در قبال براندازان به "عدم شلیک یک تیر" مباهات مینمود؟!!
14. در اثر تحقیق و پیگیری، مشخص شد شکستن دربها و پرتاب شدن کامپیوترها و ضرب و شتم دانشجویان اتاقهای کوی، برخلاف آنچه که دولتیان و ابزارهای آنها ترویج میکردند، راهکار دستوری اوباش اصلاحطلب بود.
15. شاهکار وزارت اطلاعات یا سازمان مسؤول دیگر آن بود که دو خبرنگار از جمله "سهیل کریمی" همان خبرنگاری که چند سال بعد در ماجرای "تصویربرداری مستند در عراق"، توسط امریکاییها اسیر شد، دستگیر و چند روز زندانی شدند! آفرین بر اصلاحطلبی برانداز و اسلامستیز و ضد حزبالله!
16. تا چند سال اهداف دولت خاتمی در سالگرد کشتههای دروغین 18 تیر دنبال میشد. در این مراسم، چهرههای اصلاحطلب با واژگونهسرایی تلاش داشتند تا بار دیگر با به کارگیری زنان بدنام و مردان چاقوکش و جنایتکار که تعدادی از آنها در ماجرای 78 دستگیر شده بودند، شبه کودتا را تکرار کنند.
17. شبه کودتای 18 تیر در دومین سال ریاستجمهوری خاتمی انجام شد. اگر این واقعه با کمترین پیروزی به فرجام میرسید، امروز ملت و کشور ایران در حاکمیت "اصلاحطلبی عریان" چه سرنوشتی داشت!
امید آن که مردم و روحانیت پاسدار مرزهای فرهنگی و سیاسی نظام در مسیر ولایت آگاهتر از پیش به این نکته بیاندیشند.
کرسنت را زنگنه آورد
خیز انتخاباتی اشرافیت
ارتباط هاشمی رفسنجانی با سازمان مجاهدین خلق(منافقین):
خواب ترسناک هاشمی از کوچه باغ بهرمان
از خانه خشتی هاشمی در روستای بهرمان
«هاشمی»، هویت و گذشته خود را فراموش کرده است
سخنان هاشمی مصداق عمل مجرمانه است
خبرسازی های هاشمی
پس از اظهارات هاشمی
انقلابی شدن روستاییها مذموم است یا جتاسکی سواری انقلابیها؟
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 59
کل بازدید :354924
تیر
مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان 86
آذر 86
دی 86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87
مرداد 87
شهریور 87
مهر 87
آبان 87
آذر 87
دی 87
بهمن 87
اسفند 87
فروردین 88
اردیبهشت 88
خرداد 88
تیر 88
مرداد 88
شهریور 88
مهر 88
آبان 88
آذر 88
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
خرداد 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
فدایی سید علی
نصیحت به مسئولین جامعه اسلامی
خبرگزاری فارس
امام سجّاد و صحیفه سجّادیه
قطره جستجو گر
عبرتها
قطره
وبلاگ گروهی مطلع الفجر
اسلامی