حکایت هاشمی و موسوی

به دوستی آن که دین ندارد، شادی نمی توان کرد . [امام علی علیه السلام]

ارزش نیوز

صفحه اصلی پیام‌رسان پست الکترونیک شناسنامه RSS Atom پارسی بلاگ پارسی یار

حکایت هاشمی و موسوی

حکایت آن روزهای هاشمی و داستان این روزهای موسوی

گروه سیاسی- محمود یوسفی: روزهای اخیر و قافله حمایت های حزبی و گروهی دوم خردادی‌ها از میرحسین موسوی یادآور روزهای 28 خرداد 84 تا سوم تیر همان سال است و بیشترین شباهت را به کاروان حامیان هاشمی در آن دوران دارد؛ کاروانی که از سید محمد خاتمی در کسوت رئیس جمهور گرفته تا طیف ها و چهره های برانداز را در خود جای داده بود و به زعم خود پروژه "نجات کشور" را به پیش می برد.

حدود ساعت 21، روز 28 خرداد 84 بود که نتایج انتخابات ریاست جمهوری نهم اعلام شد و بر اساس آن، اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد به دور دوم راه یافتند و پروژه "نجات ملی" از همین جا کلید خورد. حجم بسیاری از بیانیه ها و اظهار نظرها برای حمایت از هاشمی تولید شد. آنها همانگونه که محمدباقر نوبخت، سخنگوی ستاد هاشمی اعلام کرد، می خواستند به مردم اینگونه القا کنند که "احمدی‌نژاد فقط می‌تواند نماینده‌ یک جریان سیاسی و آراء سازمان یافته باشد. در حالی که هاشمی رفسنجانی با اعتقاد به مشارکت همه‌ جریان‌های سیاسی نمایانگر همبستگی ملی ایرانیان خواهد بود." البته نتیجه اینچنین نشد و پروژه آنها پس از مشخص شدن نتیجه دور دوم بیشتر به نجات ایران از رأی مردم شباهت پیدا کرد.

اما اولین حامی موسوی در انتخابات 88، خاتمی است که با کناره گیری از کاندیداتوری در انتخابات راه را برای اجماع همفکرانش بر او هموار کرد. در دور دوم انتخابات 84 نیز قدرترین حامی هاشمی رفسنجانی، خاتمی بود و با آنکه ردای ریاست جمهوری بر تن داشت از هیچ تلاشی برای رای آوردن کاندیدای مطلوبش فروگذار نکرد. خاتمی علاوه بر رایزنی های پشت پرده، با صدور بیانیه ای در آستانه برگزاری انتخابات دور دوم حمایت خود را تقریباً علنی کرد. وی در بیانیه خود تاکید کرده بود: "منصب خدمتگزاری را به کسی واگذاریم که در پی سازندگی، عدالت مبتنی بر توسعه و قادر به دفاع از عزت و منافع کشور در جهان کنونی باشد." این جمله به‌سرعت روی تراکت های تبلیغاتی هاشمی نقش بست. او همچنین در بیاینه خود گفته بود: "سرنوشت کشور را به دست کسی دهیم که آزادی را صادقانه پاس بدارد و 27 سال تلاش ملی برای رقم زدن ‌آینده‌ای درخشان و امیدبخش را حفظ کند."

علاوه بر خاتمی، گروهها، شخصیت ها و احزابی که در مقاطع مختلف تاریخی با تخریب هاشمی هویت یافته بودند نیز وارد گود شدند، به همان شیوه حامیان کنونی خاتمی که تا پیش از انصراف او از کاندیداتوری، میرحسین موسوی را درغگو و سیاسی کار می خواندند و با تندترین الفاظ او را به خاطر کاندیداتوری شماتت می کردند، اکنون حامی او شده اند.

هاشمی رفسنجانی هم همانگونه که اکنون میرحسین همگان را به حضور در دولت دعوت می کند، پس از راهیابی به دور دوم با صدور بیانیه ای ایجاد ائتلافی ملی و برقراری آشتی فراگیر برای تاسیس دولت در دور دوم انتخابات را یک ضرورت گریز ناپذیر دانست.

حزب مشارکت برای دور دوم انتخابات 84 بیانیه ای صادر و ضمن حمایت از هاشمی رفسنجانی اعلام کرد: "برای جلوگیری از انحصار کامل قدرت و یکپارچه شدن حاکمیت و خطر ظهور فاشیسم دست خود را بسوی همه‌ی نیروهای حامی آزادی، دموکراسی و حقوق بشر دراز می‌کنیم و از همه‌ی آن‌ها می‌خواهیم که در این شرایط حساس بی‌تفاوت نبوده و نسبت به آنچه رخ داده با حضور خود در انتخابات دور دوم واکنش نشان دهند." آنها که تخریب هاشمی را سالها در دستور کار داشته و اوج هاشمی ستیزی خود را در انتخابات مجلس ششم به نمایش گذاشته بودند و تا مدتها او را به خاطر احراز رتبه سی ام تهران در انتخابات به تمسخر می گرفتند، در همین ایام در بیانیه دیگری از مردم خواستند تا " با رای دادن به آقای هاشمی رفسنجانی مانع از بروز فاجعه‌ شوند."

اکنون نیز با گذشت 4 سال، مشارکت با همان شیوه وارد گود شده و از میرحسین حمایت می کند و این حمایت در حالی است که آنها ماههای گذشته را به تخریب میرحسین و تخطئه خاتمی به خاطر گره زدن سرنوشت خود به او می پرداختند. حزب مشارکت که اکنون می کوشد تا خاتمی را فردی صادق و اخلاق مدار معرفی کرده و مسئولیت هرگونه شکست اصلاح طلبان را بر گردن بدعهدی نخست وزیر دهه 60 بیندازد، بار دیگر برای جلوگیری از بروز فاجعه یعنی انتخاب مجدد احمدی نژاد به پشتیبانی کاندیدایی غیرحزبی برخاسته است.

سازمان مجاهدین هم که ورود به فعالیت انتخاباتی سال 88 را با شعار "خاتمی یا هیچ کس" آغاز کرده و با این شعار بر طبل مخالفت با میرحسین می کوفت و حتی موضع گیری شدیدی نسبت به خبر یکی از سایت‌های دوم‌خردادی‌ها مبنی بر حمایت موسوی از خاتمی داشت، اکنون به جمع حامیان موسوی پیوسته است. سازمان مجاهدین تا آن حد بر موضع خود در حمایت از خاتمی و لاغیر پایند بود که محمد سلامتی دبیر کل آن پس از انصراف خاتمی هم در اظهار نظری گفته بود که وی ناگزیر به بازگشت است. این سازمان نیز در سال 84 شیوه مشابهی را برگزیده بود و علی رغم مخالفت هایی که با هاشمی داشتند به حمایت از او در دور دوم برخاست. آنها در بیانیه حمایتی خود چنین نوشتند: "این سازمان در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم حمایت صریح خود را از کاندیداتوری آقای هاشمی رفسنجانی اعلام می‌دارد و از ملت رشید و آگاه ایران می‌خواهد با درک شرایط خطیر کنونی و جلوگیری از حاکمیت تحجر و استبداد، آرا خویش را بنفع ایشان به صندوقهای رای بریزند."

فراکسیون اقلیت مجلس و بسیاری دیگر از نمایندگان مجلس هفتم، برخی دیگر از کاندیداهای رقیب هاشمی در دور اول، در کنار تشکل های مختلف با الفاظ و به انحا گوناگون به این قافله پیوستند و با عناوینی چون "پیشگیری از زوال آرمان‌های اصلاح‌طلبانه"، "جلوگیری از ثبت نتیجه از پیش تعیین شده"، "جلوگیری از پیروزی حزب پادگانی"، "مبارزه با تحجر و حاکمیت اقتدارگرایان" مردم را دعوت کردند تا آرای خود را به صندوق هاشمی بریزند.

اما آنچه یادآوری آن خالی از لطف نیست، شکست سکوت چندین ساله میرحسین در انتخابات 84 بود. وی نیز از لاک سکوت بیرون آمد و در حمایت از هاشمی لب به سخن گشود. میرحسین موسوی در بیانیه خود همسو با قافله حمایت از هاشمی تاکید کرده بود: "آرا مردم می‌تواند کمک کند که دولت آینده به دور از تحجر و جمود، به دنبال توسعه‌ای عدالت محور و توام با آزادی و نواندیشی باشد."

هاشمی هم البته این حمایت ها را آغاز "وفاق ملی" می دانست و پیش از سوم تیر مطمئن بود حال که هر چه در چنته خود، همفکران و حتی مخالفانش بوده به میدان آورده پیروز انتخابات خواهد بود، چنانچه محمدباقر نوبخت، سخنگوی ستاد وی در آخرین اظهار نظر خود گفته بود: "تردید ندارم که ملت فهیم ایران عقلانیت و اعتدال را انتخاب خواهند کرد." غافل از اینکه در این معادله فقط یک مجهول وجود دارد و آن مردمند. اما در سوی دیگر، احمدی‌نژاد وقتی با این سؤال مواجه شد که آیا نتیجه برای خودش غیر منتظره نیست؟ گفت: "پیام من را ملت ایران شنیده بود و در رابطه با کسب آراء چندان آرای کسب شده برایم غیر منتظره نبود چون من فرهنگ ایرانی را می‌شناسم و به آن احترام می‌گذارم. البته خداوند نیز به من لطف داشت و در این عرصه به من کمک کرد. کسانی که به بنده رای دادند بدون توجه به پوسترها و ظواهر تبلیغات رای دادند. ارتباط ایجاد شده ارتباط بین قلب‌ها و دل‌ها بود و مردم از روی قربت الی الله به من رای دادند."

حکایت آن روزهای هاشمی، حکایت این روزهای موسوی است. در کنار سازمان مجاهدین و حزب مشارکت که حامیان اصلی خاتمی بودند و اکنون ستاد میرحسین را در دست گرفته اند، سایر احزاب و شخصیت های دوم خردادی و حتی روزنامه نگاران به سبک دور قبل به جمع حامیان وی پیوسته و حتی تلاشهای بسیاری صورت می گیرد تا کروبی به نفع او کناره گیری کند او نیز البته برای جلب رضایت حامیانش اظهاراتی بیان می کند که حتی حامیان کنونی وی را متعجب ساخته، به گونه ای که اعضای مشارکت اذعان کرده اند که انتظار چنین صراحتی را از موسوی نداشته اند.

به هر حال موج حمایتی از میرحسین در دوم خردادی‌ها به راه افتاده و پیش بینی می شود ابزارهایی چون "پیامک" و "مسنجر" و "جوک" و "تمسخر" هم علیه کاندیدای رقیب یعنی محمود احمدی نژاد همچون انتخابات نهم چاشنی این قافله شود، اما اینکه مردم نیز این کاروان را همراهی کنند مشخص نیست، چرا که تجربه نشان داده نتیجه چنین ائتلافهایی که صرفا مبنای نفی ای و نه ریشه اثباتی و اعتقادی دارند عدم باور از سوی مردم است.

منبع

کلمات کلیدی :

ارزش خبر ::: دوشنبه 88/1/24::: ساعت 11:58 عصر

نظرات دیگران: نظر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ